سیاحت؛ در متن زیر فلسفه ی پیدایش و بار معنایی کلمه ی سیاحت در مقوله ی زبان شناسی خدمت عزیزان تبیین گردیده است.
سیاه ؛ کلیدواژه ای اصیل که مفهوم بسیار خاصی در درون خود دارد.
کلیدواژه ای که مربوط به تاریکی و عدم وجود نور می باشد. به مفهوم سکون و سیهه یِ سِیْرِ نور در یک مساحت جهت سیاحت در سایه.
... [مشاهده متن کامل]
از زاویه قانون حروف معکوس کلمات، دو کلمه ی سیهه و حیث ( حیثیت ) در دو جهت متضاد همدیگر مفهوم دارد. به مفهوم از دست دادن نور و کسب نور. مثل دو کلمه ی حدقه و قدح و خیلی کلمات اینچنینی.
البته مقوله ی سیاهی و سیهه و سیاحت هم در ذات هستی چیز بدی نیست. که اگر بَد بود امکان وجود پیدا نمی کرد. ولی جهت و مقدار و نیَّت و جایگاه استفاده اینها، مقوله هایی هستند که مرز خوب و بد بودن این کلمات را مشخص می کند.
متضاد انطباقی کلمه ی سیاه کلیدواژه ی سیس به مفهوم سفید می باشد. سیاهی نتیجه سکون سیر نور و سیس، نتیجه سِیْر و سیاحت نور که وجود هر دو عامل باعث ایجاد سیستم در زیست و ایجاد حیثیت حیات در طبیعت می گردد.
کلماتی که بین دو کلیدواژه ی متضاد به نام سیاه و سیس وجود دارد کلمه ی سیر و سیاحت و مساحت و حیثیت و سیاست و سیستم و سیهه می باشد.
سِیْر به مفهوم طی نمودن مسیر و سیاحت به مفهوم نشستن در سایه ی یک مساحت جهت مصرف نور.
اگر از قانون حروف معکوس هم به بار معنایی کلمه سیاه نگاه کنیم کلمه ی هیس به مفهوم ایجاد سکوت و تسکین، دارای مفهوم می باشد.
اشتراک کلمات در زبان های مختلف در خصوص کلمه ی سیاه هم اکنون در زبان چینی تحت عنوان هِیْسَدَ در حال استفاده می باشد.
کلیدواژه ی سیس هم اکنون در زبان کرمانجی به معنی سفید در حال استفاده می باشد.
اگر هم از زاویه ی رفتار ذاتی حروف مُصَوَّت به کلمه سیس نگاه کنیم، به کلماتی که جریان نور را در خود دارند خواهیم رسید مثل سوسو زدن یا سوسه آمدن، یا اصطلاح مُک و سوسه در مکانیک سیالات و صنعت متالوژی.