سگالیدن: فکر کردن، نقشه کشیدن، مشورت کردن، رای زنی کردن، اندیشیدن، فرورفتن در فکرهای خود و. . .
پارسی را پاس بداریم
پارسی را پاس بداریم
اندیشیدن . . . . . . . .
سگالیدن:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " سگالیدن" می نویسد : ( ( سگالیدن در پهلوی در ریخت اسکارتن skārtan بکار می رفته است با بُن اکنون اسکار uskār . سگالیدن به معنی اندیشیدن است اما در شاهنامه بیشتر کاربردی نکوهیده و ناخجسته دارد. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( به رشک اندر ، آهِرْمَن بدسگال
همی رای زد تا بیاگنْد بال. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 239. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " سگالیدن" می نویسد : ( ( سگالیدن در پهلوی در ریخت اسکارتن skārtan بکار می رفته است با بُن اکنون اسکار uskār . سگالیدن به معنی اندیشیدن است اما در شاهنامه بیشتر کاربردی نکوهیده و ناخجسته دارد. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( به رشک اندر ، آهِرْمَن بدسگال
همی رای زد تا بیاگنْد بال. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 239. )