سکونت

/sokunat/

    occupancy
    residence
    habitation

فارسی به انگلیسی

سکونت داشتن
reside

سکونت گاه
habitation

سکونت گزیدن در
inhabit

سکونت کردن
live, reside, to dwell, to live

مترادف ها

dwelling (اسم)
منزل، مسکن، سکنی، مقام، سکونت، مکان

habitation (اسم)
منزل، مسکن، سکنی، مستعمره، سکونت، مکان، اسکان

residence (اسم)
سکنی، مقر، عمارت، مقام، محل اقامت، اقامت گاه، سکونت

habitancy (اسم)
سکنی، جمعیت، سکونت، زندگی، سکنه

پیشنهاد کاربران

سکونت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
اَدیواس adivās ( سنسکریت: adhivāsa )
آوسه āvasa ( سنسکریت )
نیواسه nivāsa ( سنسکریت )
فروکش کردن ، ارام گرفتن، اسکان ، توقف، اقامت، جایگیری، بنه نهادن ، منزل کردن
سُکونَت:
١. ساکن / باشنده / زیستور شدن، خانەگزینی، خانه گزیدن، خانەگیری، خانه گرفتن
۲. [کهنه] آرامش
۳. [کهنه] فرمندی، سنگینی، ارجمندی
شاهی
آرمایی/آرمایگی/
آرمِش
همچنین از برابر بجای دیگری نیز برای واژه تازی سکونت نامبرده شده ک واژه زیبای نشیمن میباشد برای نمونه وی در شهر تهران نشیمن دارد یا همان سکونت دارد
برابر واژه تازی سکونت میشود باشیدن و باشندگی و ماندگاری و مانشت هم برابر بجای میباشد

بپرس