ما در پارسی واژگان {واج، وات، واک، واچ، واز} را داریم. این واژگان هَمِگی به روشنی با {voice} در انگلیسی هَمریشه هستند. در زبانِ سانسکریت، واژه یِ {واچ} به چشم می خورد که ریشه یِ {واچِ پارسی کنونی} را نشان می دهد. ... [مشاهده متن کامل]
ما ریشه یِ {واکش} را در نیاهِندوایرانی داریم که سپس در اوستایی به ریختِ {واخش/واکش} در آمد. در می یابیم که {واک} برگرفته از هَمین ریشه است، که در {آوا} می بینیم که در گذشته به ریختِ {آواگ/آواک} بوده است. ریشه یِ {وات} برگرفته از {واچ} است، که تنها گویا در زبانِ پارسی با {ت} این واژه را داریم، که برای دگرگونیِ {چ/ت} رخ داده است. ریشه یِ {واج} نیز هَمچون پیشین، برگرفته از {واچ} است با دگرگونیِ {چ/ج}. درباره یِ ریشه یِ {واز} دو گمانه است: 1 - برگرفته از {واخش} اوستایی اس که با دگرگونیِ آواییِ {خ/ز} به ریختِ {واز} در آمده است 2 - برگرفته از {واچ} است با دگرگونیِ آواییِ {چ/ز}. این تَن، بیشتر بر گمانه یِ نُخُست است، اگر چیزی در این باره می دانید، خواهش می کنم راهنمایی کنید. {واز} را در {آواز/ایواز} داریم. درباره یِ واژه سازی برایِ {ساکت/سکوت/vocal}: به جایِ {ساکت} می توان از {اَواک/اَوات/اَواج/اَواچ} بکار برد، و برای واژه سازی برایِ {سکوت} هم باید این را دانست: - درباره یِ کارواژه هایِ چنین واژگانی باید گفت که این واژگان دو فرگشتِ زبانی را داشتند، یکی از {واچ} در زبان های کهن هندوایرانی و دیگری از {واکش/واخش} که سپس به ریختِ {واک/واز} در آمد. ما برایِ کارواژه این واژگان فرگشتِ دوم را در نگر ( =نظر ) می گیریم، که {واختَن} را با بُنِ کنونیِ {واز} داریم. پس به جایِ {سُکوت} می توان گفت {اَواخت/آواخت}. به جایِ {vocal} می توان گفت {واکال/واتال/واچال/واجال/وازال} که اگرچه برای فرگشتِ زبانی {واکال/واچال/وازال} اصلی تر هستند. بِدرود!
لری بختیاری لاتکُتَ:سکوت دُنگِ، دُنگ مَدِ:ساکت شو خفه شو
به زبان سنگسری دم نژندهdem nezhendeh ساکت sajet کم حرفkem heref خلی ساکت khely saket نه ال دوسته neh Al deveseteh آنگاه که درک نیاید سکوت پیدایش ز میخ در سنگ کوبیدن نیاید خیر اندیش ... [مشاهده متن کامل]
سکوت آنگاه خیر که قدر خود دانی ای درویش بهترین ابزار سکوت در مقابل با جهل و بد اندیش سکوت دریای بیکران معرفت بر هر خیر اندیش گر علم نداری زبان کوتاه سکوت بر تو دهد ارامش گر قدر خود دانی بر کاری دهان نگشا بر هر ناکس در پیش سکوت در سکوت پند آید ز غیب بر هر باده فروش سکوت یعنی زر نفروش بر هر مفرغ فروش سکوت فریاد درون با ارتباط با حق در خویش ز یاد دادار در سکوت سعادت و کمال بر بی ادعا و درویش پارسی سکوت در جای خود هست مصلحت اندیش سکوت بشکن چون آب بر گیاهان ثمره دارد در پیش 🥀🥀🥀🥀🥀🌹🌹🌹
به زبان سنگسری دِم نژنده dem nezenedeh ساکِت saket حِرف نژنده heref nezedeh خِلی ساکت khely saket کِم حرفkem heref نه ال دوسته neh Al deveseteh
سکوت نام یکی از آثار ایرج بسطامی است که با همکاری گروه نیستان و با آهنگسازی کورش متین در سبک سنتی ایرانی تهیه شده است. در این آلبوم اشعار مولوی، سیمین بهبهانی، شیرازی، اعلامی، نظام فاطمی و حافظ شیرازی تنظیم و نواخته شده است. استاد جلیل شهناز، تکنوازی تار را در این مجموعه برعهده داشته است. این آلبوم در دو نوبت، منتشر شده است: بار اول در پائیز ۱۳۷۸ و بار دوم در بهار ۱۳۸۳ ( پس از مرگ ایرج بسطامی ) . طبق اعلام نظر مجید حسین خانی ( از شاگردان استاد ایرج بسطامی ) ایشان علاقه زیادی به این آلبوم داشته و همکاری با استاد جلیل شهناز را برای خود افتخار بزرگی می دانسته است. ... [مشاهده متن کامل]
• تصنیف ای عاشقان ( شعر مولوی، آهنگسازی کورش متین ) • چهارمضراب تار ( جلیل شهناز، تمبک فریار دیبا ) • تصنیف می جوانی ( شعر شیرازی، آهنگسازی محمد میر نقیبی ) • تکنوازی تار ( جلیل شهناز ) • تصنیف سکوت گویا ( شعر سیمین بهبهانی، آهنگسازی محمد میر نقیبی ) • تکنوازی تار ( جلیل شهناز ) • تصنیف رقص نگاه ( شعر اعلامی، آهنگسازی محمد میر نقیبی ) • رنگ دشتی ( آهنگسازی کورش متین ) • مقدمه ( آهنگسازی محمد میر نقیبی ) • ساز و آواز ( سه گاه، شعر حافظ، تار جلیل شهناز، تمبک فریار دیبا ) • تصنیف بخت همراه ( شعر نظام فاطمی، آهنگسازی محمد میر نقیبی ) • ساز و آواز ( مخالف سه گاه، شعر حافظ، سنتور کورش متین، تمبک مجید میررحیمی ) • تصنیف غم عشق ( شعر مولوی، آهنگسازی کورش متین ) •
سکوت یعنی رضایت
واژه سکوت معادل ابجد 486 تعداد حروف 4 تلفظ sokut نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی] مختصات ( سُ ) [ ع . ] آواشناسی sokut الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع لغت نامه دهخدا ... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ واژه های سره فرهنگ فارسی هوشیار واژگان مترادف و متضاد
روزه مریم. [ زَ / زِ ی ِ م َ ی َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خاموشی و سکوت است. ( از برهان قاطع ) ( از انجمن آرا ) ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) . اشاره به روز صمت مریم. در قرآن 24/19 خطاب ... [مشاهده متن کامل]
به مریم آمده : �فقولی انی نذرت للرحمن صوماً فلن اکلم الیوم انسیاً� ( حاشیه برهان قاطع چ معین ) . || کنایه از مرگ و موت. ( ناظم الاطباء ) ( برهان قاطع ) .
speech is silver, silence is golden
silence is golden
عقل از سکوت خسته نمیشه. أمّا احساس وجدان ساکت نمیشه. طاغوتیها احساس را ساکت وسرکوب میکنند، نه عقل را!
این واژه عربی نیست و سریانی است مثل لاهوت و ملکوت و . . .
سکوت سرد
سخن نگفتن، حرف نزدن
سکوت دو معنی دارد ۱ - کسی که حرفی ندارد و ساکت هست ۲ - کسی که حرف های زیادی در دل دارد اما سکوت کرده است. ♡ لقب بنده سکوت از نوع دوم هست😘
بی صدایی
تَرمَزدَن = ساکت شدن پس تَرمَزِش = سکوت تَرمَزان = ساکت ( همچون خندان از خندیدن، گریان از گریستن و . . . ) تَرمَزاندن = ساکت کردن بن مایه: لغت نامه دهخدا #پارسی دوست
دم نزدن
بی صدا بودن
سکوت
دم گرفتن. [ دَ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از سکوت ورزیدن است. ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از برهان ) . کنایه از سکوت است. ( لغت محلی شوشتر ) .
این کلمه عربی است و ایرانی ان میشود خاموش یا بی دنگ
لب دوختن
لب مهر زدن، لب دوختن
حالتی است غیر قابل توصیف و هنگامی تحقق می یابد که ذهن در بند جست و جو برای حصول نیست ، دیگر در دام جریان �شدن� گرفتار نیست . چیزی هم نیست که بتوان آن را به وسیله ی تمرین ساخت و پیش آورد. با دم فروبستن ... [مشاهده متن کامل]
و سخن نگفتن متفاوت است . به عبارت دیگر سخن نگفتن سطحی ترین و ابتدایی ترین سطح از کیفیت سکوت است که بیان شد .