سکنی

/soknA/

    abode
    residence

فارسی به انگلیسی

سکنی گرفتن
to dwell, to reside

سکنی گزیدن
dwell, occupy

سکنی گزیدن در نواحی مستعمراتی
colonize

سکنی گزینی
occupancy, population

مترادف ها

abode (اسم)
منزل، مسکن، سکنی، بودگاه، بودباش، مقر

dwelling (اسم)
منزل، مسکن، سکنی، مقام، سکونت، مکان

habitation (اسم)
منزل، مسکن، سکنی، مستعمره، سکونت، مکان، اسکان

residence (اسم)
سکنی، مقر، عمارت، مقام، محل اقامت، اقامت گاه، سکونت

inhabitancy (اسم)
سکنی، اشغال، تصرف، زیست، اقامت، حق سکنی

habitancy (اسم)
سکنی، جمعیت، سکونت، زندگی، سکنه

پیشنهاد کاربران

سَـنـکَـنّـی
در گویش محلی راوری
به فلاخن ، سَنکَنی ، میگویند
سَـنـکَـنّـی
در گویش محلی راوری
به فلاخن ، سَنکَنّی میگویند
سکنی:[اصطلاح حقوق] حق انتفاع هرگاه به صورت سکونت منتفع در مسکن متعلق به غیر باشد آن را سکنی نامند.

بپرس