to fall into a fit of apoplexy, to have a heart - failure
مترادف ها
halt(اسم)
سکته، ایست، مکی، درنگ
apoplexy(اسم)
سکته، سکتهء ناقص
infarct(اسم)
سکته، دچار انفارکتوس
heart attack(اسم)
سکته
rupture of heart(اسم)
سکته
پیشنهاد کاربران
سُکته سُکته به چرخ دنده ای گفته می شود که در سیستم های انتقال قدرت، مانند دوچرخه ها و موتورسیکلت ها، استفاده می شود. این قطعه به انتقال نیروی موتور به چرخ ها کمک می کند و نقش مهمی در عملکرد کلی وسیله نقلیه ایفا می کند.
انسولت ( تاجیکی )
سکته sekte ( در پزشکی ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: فجا fajā ( گیلکی ) سیابرد syāberd ( لکی ) . سکته sakte ( در دستور زبان ) :همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: انگون angun ( پارتی: angon ) .
سکته به گیلکی میشه فجا
Stroke
سکتهیدن = سکته کردن. سکتهاندن = باعث سکتهیدن کسی شدن.