فحش دادن، سوگند خوردن، قسم دادن، ناسزا گفتن، عهد کردن
adjure(فعل)
سوگند خوردن، قسم دادن، لابه کردن، تقاضا کردن، به اصرار تقاضا کردن
oath(فعل)
سوگند خوردن، قسم خوردن، عهد کردن
vow(فعل)
سوگند خوردن، عهد کردن
پیشنهاد کاربران
سوگند تشکیل شده از اجزای سو ( آب ) ، گان ( خون ) ، آند که با تغییر آوا به سوگند تغییر شکل بافته و این جعل که سوگند به گوگرد میگفتند و هرکس آن را میخورد و زنده میماند رایت میگفت و درغیر این صورت میمرد نیز با عقل جور در نمی آید بلکه اصل ذات کلمه سوگند ترکی بودهو است
بنام خدا با سلام، سوگندخوردن به مقدسات اسلامی به طور کتبی حجت شرعی ندارد، دوستان عزیز و فرهیخته بنده میدانم که همگی از حقیر بیسوادی مثل من از دید علمی و ذخیره دانش در ذهن بسیار بالاتر هستید و اگر من به این رده بالا رسیده ام به فضل الهی چهار کلمه دانش شخصی و مهمترین ان بی تعارف ، لطف مدیریت محترم و کارشناسان ناظر بر نوشته ها و کلا دست اندر کاران و سروران گرامی فرهنگ راهبردی و بسیار تسهیل کننده امور هست ، من کوچکترین فرد در مقابل همه دوستان و دانشمندان چرخاننده دیکشنری ابادیس و مسولین ان هستم و امید وارم در اینده ای نه چندان دور تعداد زبانهای بیشتری از جمله زبانهای باستانی و غیره به ان افزوده شود. ... [مشاهده متن کامل]
هدف بنده در مطلبی که در خصوص سوگند نوشته ام من باب یاداوری بود که اگر فردی در قراردادی یا مورد کتبی دیگری کتبا به هر چه که سوگند بخورد فاقد ارزش شرعی میباشد و نباید فریب خورد ، سوگند با ید شفاها و واضح بر زبان رانده شود. با سپاس از همه دوستان و سروران ابادیس که اغلاط علمی بنده را با دیده اغماض مینگرند. مستدام باشید.