سوگند

/sowgand/

    adjuration
    oath
    vow

فارسی به انگلیسی

سوگند بقراطی
hippocratic oath

سوگند خوردن
swear, vow, take, to take an oath, to swear

سوگند خورده
professed, sworn

سوگند خورنده
swearer

سوگند دادن
adjure, attest, swear, to administer an oath to, to swear

سوگند دروغ خوردن
forswear, perjure
to perjure oneself

سوگند شکستن
abjure

سوگند شکن
guilty of perjury

سوگند شکنی
perjury

مترادف ها

swear (اسم)
عهد، ناسزا، سوگند

oath (اسم)
پیمان، سوگندنامه، عهد، سوگند، یمین، میثاق

vow (اسم)
پیمان، عهد، شرط، قول، نذر، سوگند، میثاق، سوگند ملایم، میعاد

davy (اسم)
فانوس بدون خطر مخصوص معادن، سوگند

dick (اسم)
سوگند، الت ذکور

پیشنهاد کاربران

دوستان و بزرگوارن دقت فرمایید
زبان ها از هم ریشه گرفتند و خواهند گرفت باید درک درستی از شباهت هایی که میفرمایید داشته باشم که چرا چطور و چگونه اینطور شده و . . . .
در زبان های ایرانی به آب گاها او نیز میگفتند که نشان از دگرش و به ب را دارد . . خود آب هم گویا نشان از والایی و آپ = up بودن دارد ؛ یعنی روشنایی یا هر آنچه که شفاف باشد که همان سو ( روشنایی ) می باشد ؛ پس به دال اینکه چرا آب در ترکی میشود سو و در فارسی میشود برق زدن پیدا شد .
...
[مشاهده متن کامل]

پس برای آب آپ / او / سو را داریم که همگی به روشنایی و والایی اشاره دارند ( فراموش نکنیم ک آب را مقدس و شفا بخش میدانستند )
گند هم که پیداست به بو و اثر ناپاک اشاره دارد که چون گوگرد بد بو و تلخ بود به گوگرد اصطلاحا سوگند گفته شد یعنی آب گندیده ؛ و سوگند خوردن برابر گوگرد خوردن شد. از سویی باید بپذیریم آب بد بو و تلخ خوراکی در آن زمان گوگرد بود و دیگر چیز مشابهی برای این مورد نبود که بتوان فردی را در تلخی ها شریک و انباز خود دانست . هنوز هم تلخ کردن کام عروس و داماد به نشانه سوگند خوری و بودن در شرایط سخت بین ایرانیان رواج دارد . البته به دلیل دسترسی بیشتر به شکر در دوره نو و جدید تلخ و گند خوری که نشانه باهم بودن در شرایط سخت بود به شیرین کردن کام درگیخت و تبدیل شد .
بنابراین از انجایی که تلخ خوری نشان از باهم بودن در شرایط سخت داشته و دارد گوگرد خوری همان اب تلخ خوری بوده و اب را سو یا روشنایی گفتند و عده ای به اب او گفتند پی میبینیم که همگی انها به روشنایی و والایی و تقدس آن اشاره دارند.
درباره با اینکه فرمودند سو همان سوق شده بله این درست است اما چگونه ؟؟؟
به هر چیزی که از خود درخشندگی نشان میداد انرا نشانه ای برای مسیر یابی قرار میداند / در شب ستاره ها و گاها ماه را و در روز خورشید را پس هر چیز درخشانی به نوعی راهنمای مسیر بود از اینرو به هر چیز نورانی و درخشانی که به جهت یابی کمک کند سمت و سو گفتند - چیزی که در زبان عربی به آن سوق گفتند به دال اینکه باید سه حرفی میشد.
پس
در برخی از زبان های ایرانی به روشنایی آب اشاره شده = او همانند سو
در فارسی به اثر والایی و تقدس آب اشاره شده ؛ بر گرفته از up = آپ
در آذری به روشنایی و نشانه جهت آن اشاره شده = سو
در عربی به جهت اشاره شده = سوق
هر کس از آن برای منظور و هدفی بهره برد همگی به یک چیز اشاره دارند.

درود
به کاربر سیامک گرامی
نیازی به جاده خاکی زدن نیست.
کجای نوشته های من بوی دشمنی و عناد به ترکزبانان می دهد یا نشانی از گردن کلفتی دارد؟!
نوشته ای که پیرامون واژه ی سوگند و در پاسخ به یکی از کاربران گذاشته ام نوشتاری خردپسند و دانشورانه است اگر شما نادرستی یا لغزشی در هر یک از بندهای آن می بینی بفرما تا پاسخ دهم نه اینکه با زمینه چینی با واژه های بیجا و ناشایست، در دنباله ی همان گفته های بی گواه و بی مدرک آن کاربر راه بیفتی.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ی سوگند ریشه در واژه ی "سوکنتا" ( =گوگرد ) در اوستا دارد که در آمیخته واژه ی"ونت سوکنتا" آمده به چم گوگرددار؛
ونت یا اومِنت یا مِنت، اکنون به ریخت پسوند مند درآمده که داشتن چیزی را می رساند مانند دانشمند و درینجا منت سوکنتا=گوگردمند، دارای گوگرد.
این واژه پیوندی به سو در ترکی که به گمان بسیار از واژه ی چینی [شووِی]=آب گرفته شده ندارد.
درباره ی پسوند بنواژه ساز [ایدن] نیز پاسخ چرندوچارهای گفته شده را زیر واژه ی [کاواک] داده ام و نیاز به بازگویی نمی بینم.
هرچه کردم پی نبردم که این سخنان چه پیوندی با آن تالار خوراک خوری باشکوه! که در شروان ( نه آذربایگان ) یافته شده پیدا می کند؟!!!
مگر بر سر در آن تالار نوشته شده بوده: بفرمایید کباب ترکی؟
بی گمان در آنجا خر داغ نمی کرده اند که اینک آن را یخ کرده به خورد دیگران می دهید!
همگی اسناد یافت شده در شروان و آذربایگان، گواهی دهنده بر ایرانی زبان بودن این دو سرزمین تا چهارصد سال پیش دارد.

کلمه و کلیدواژه سوگند مرتبط با کلماتی مثل سوگ و سوق می باشد. اصطلاح سوگند خوردن یعنی بستن عهدی که همیشه به سمتش سوق داشته باشد. اصطلاح در سوگ کسی نشستن هم یعنی به لحاظ روحی وابستگی شدیدی هست که انسان و روح انسان را به سمتش سوق می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

در همین رابطه توضیحی هم در مورد کلمه سکان داشته باشیم؛
قوانین نانوشته و جاری زیادی در امر زبان شناسی وجود داره که در حال استفاده از اونها هستیم مثل قانون تبدیل حروف به حروف دیگر در کلمات مثل موسیقی و موزیک که در اینجا س به ز و ق به ک تبدیل شده است. در مورد کلمه سکان با توجه به نوع کاربرد و مطابقت این کلمه در واقعیت کار در وسیله های مختلف مثل کشتی و هواپیما، احتمالاً با کلمه سوق مرتبط باشد. یعنی وسیله سوق دادن کشتی و هواپیما به سمت مورد نظر خودمان. کلمه سوغات نیز از همین قائده پیروی می کند. به این معنی که یعنی هدیه و تحفه ای از یک شهر که باعث شوق و ذوق و سوق دادن ما به سمت اون شهر می شود. خود کلمه سوق هم در زبان عربی به مفهوم شهر در حال استفاده می باشد یعنی شهر یا جایی که مردم به سمتش سوق دارند. کلمات دیگری که در این رابطه وجود دارد سکانس و سیکونس.

مهدی کشاورز عزیز
عناد شما با سلسه تورکان محدود به اتیمولوژی نیست
گویا آسیبی از جانب ایشان به شما رسیده که انشالله اینطور نباشد
صحنه را لطفا به مجادله و گردن کلفتی تبدیل نکنید. در تورکی بودن کلمه سوگند تردید نکنید دوستان.
...
[مشاهده متن کامل]

به دانش خود بیافزایید:
از "سو" و "آند" ایچمک ترکیب شده. زمزمه ای مقدس در پیاله ای آب و نوشیدن آن به نشانه عهد بستن. کسی که هم پیمان نمی شد پیاله را می شکست. نمی نوشید. "شکستن" عهدو پیمان هم ریشه در این اتفاق دارد.
خاقان خندان درست فرمودن مصدر جعلی " ایدن" برای ساختن افعال جعلی برای فارسی و از افعال سایر زبانهاست.
آشامیدن. تورکی - گندیدن . هندی و. . .
راستی خدمت مهدی کشاورز عزیز معاند با تورکان عرض کنم یک سالن عذا خوری مجلل در خاک جمهوری آذربایجان در سال 2024 توسط باستان شناسان ایتالیایی کشف شد و ریل گذاری تاریخ در دانشگاههای اروپا به نحوی است که 10 تا سالن مجلل دیگه هم کشف بشه می گن نه! مردم این مناطق بیابانگرد بودن . چون در این ریل گذاری تاریخ لازمه اروپایی ها اولین مدنیت رو داشته باشن. و جالبه در سالی که مردمان آذربایجان سالن غذاخوری مجلل با کلی کاسه و بشقاب داشتن همین اروپایی ها تنها هنرشون چیدن چند تکه سنگ بزرگ روی هم بوده و به ما از طریق رسانه قبولوندن که این چیدن سنگهاست که مهمه!!! حالا مهدی جان بعید می دونم کسی از این دستگاه فرماسونی بیاد وقت بذاره در دیکشینری آنلاین اونم آبادیس بنویسه. مطمئنا ذینفع این مافیا نیستی و فریب خورده هستی . از خداوند برای شما هدایت و روشنی طلب می کنم.
به قول دکتر آکبایراک اسن قالین

سوگند خوردن با تعهد، قسم دادن و پیمان بستن کمی متفاوت به نظر می رسد؛ زیرا داستانی پشت سر آن است. ظاهرا یکی از مفاهیم سوگند، گندزدایی است. مخصوصا برای دوری از فساد اجتماعی و اقتصادی، گندزدایی روح و جسم
...
[مشاهده متن کامل]
مدیران و رهبران، از دیرباز لازم بود. این گندزدایی، لزوما بهداشت و تمیزی به معنای متداول نیست. مثلا ایرانیان برای گندزدایی، بزرگان خود را وادار می کردند که با ادرار گاو، خود را بشویند تا شاید روح آنها به پاکی روح شبانان و روستاییان گاوچران شود. همچنین به مواد خوراکی، بیشترین توجه را داشتند و به پاک سازی برخی گیاهان و عناصر یا فرآورده ها نظیر نمک و سرکه باور زیادی داشتند؛ به همین دلیل، سوگند خوردن، همراه با خوردن یا آشامیدن بعضی چیزها بود. درباره این که برای سوگند، دقیقا چه می خوردند، جای درنگ هست اما به هر حال، پلوتارک در عصر باستان اشاره بدان می کند که شاهان هخامنشی در مراسم سوگندشان، چیزهایی می خوردند که با مراسم سوگند زردشتیان که همچنان به چشم می خورد، بدون شباهت نیست.

دیدگاه ها و نظرات متفاوتی برای سوگند وجود دارد یکی از اینها این است که سوگند از دو واژه سو که در ترکی به معنای آب است و گند تشکیل شده که در کل میشود آب ناپاک اما به این نکته باید توچه کنیم که این واژه
...
[مشاهده متن کامل]
در گذشته نیز بوده و با فعل خوردن همراه می شده در حالی که اگر نوشیدنی بود باید با نوشیدن همراه میشد حتی در زمان باستان دیدگاه دیگر این است که این واژه از واژه سئوکند گرفته شده است

واژه سوگند
معادل ابجد 140
تعداد حروف 5
تلفظ so[w]gand
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم )
مختصات ( سوگند خوردن در قدیم خوردن آب آمیخته با گوگرد بوده است . برای تشخیص گناهکار از بی گناه یعنی این که
...
[مشاهده متن کامل]

آواشناسی sowgand
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
واژه سوگند از ریشه ی واژه ی پارسی گو گرد است
واژه گوگرد
معادل ابجد 250
تعداد حروف 5
تلفظ gugerd
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: gwgyrd] ( شیمی )
مختصات ( گِ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی gugerd
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منابع ها. فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
لغت نامه دهخدا
برهان قاطع
ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی
فرهنگ واژه های اوستا
فرهنگنامه کوچک پهلوی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی به پهلوی
فرهنگ زبان ایرانی باستان
فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی
تاریخچه واجهای ایرانی

از اوستای این واژه مطمئن نیستم چند جای نوشته شده که سئو کنت هست . با تکیه به این نوشته
سئو خلاصه شده سی اوشینیا هست به معنی در برابر شما یا برای شما ، این رو در واژه اوستایی سوشیانس هم داریم . سئو شینتانم
...
[مشاهده متن کامل]

که خلاصه این جمله است سی اوشینیا هاتانم
اینکه گفته شده گند همان گوگرد هست ، معنی خود گوگرد هم آنچنان که گفته اند نیست . پس قابل اتکا نیست
واژه سوگند در زبان هرزنی سیوند تلفظ می شود
دو نکته با ارزش در این میان وجود دارد کلمه . سی . در اینجا خلاصه شده نیستو دست نخورده باقی مانده . و همچنین . گ . به . و . تبدیل شده و ، وند را به جا گذاشته وند از ریشه ونه
به معنی بیرون زدن ، برجسته شدن ، آشکار شدن ، هست. اوستایی این ریشه واژه ونگهئوش. به معنی آشکار شدن دنیا
از واژه های امروزی این ریشه می توان به گل ، غنچه ، گوم پاله ، پلنگ و. . . . بسیاری واژه های دیگر از این واژه در ترکیب خود استفاده می کنند همانگونه که دیدیم سیوند در زبان هرزنی به ما به سادگی جابجایی و تبدیل گ به . و. را نشان می دهد
نتیجه معنی وازه سوگند می شود آشکار شدن در محضر شما ، در برابر شما نمایان شدن ، از برای شما برملا شدن

سوگند در اوستایی: سئوکِنته saokenta و به معنی گوگرد است؛ در ایران باستان در محاکمه های پیچیده، دو طرف درگیر را با آزمایشی به نام ور var می آزمودند؛ و هر کس از آزمایش پیروز بیرون می آمد، برنده می شد. یکی
...
[مشاهده متن کامل]
از آن آزمایش ها این بود که به آنان آب آمیخته به گوگرد می نوشانیدند و آن آب از شکم هر کسی که زودتر بیرون می آمد، او بی گناه بود. ( برهان قاطع، پانوشت ص 1190، ج 2 ) از آن جایی که خوردن گوگرد مرگ آفرین است، در ایران باستان زمانی کسی می گفت سوگند یعنی آماده است گوگرد بخورد که کار بسیار مهم بود. این واژه نشان می دهد که ایرانیان برای کارهای کوچک سوگند نمی خوردند. سوگند در سغدی سُغَند soqand، در پهلوی سُکند پهلوی: sokand، و سُگند sogand و در پارتی و مانوی سگند sogand با همان معنی اوستایی آن است.

درود
رودخانه مقدس ترکان؟!!!
کجا هست این رودخانه؟ تقدسش را از کجا آورده؟
اگر قرار باشد گروهی از مردم رودخانه ای را مقدس بدانند آن مردم باید اصولا یکجانشین و کشاورز باشند که کشت و کار و زندگیشان به آب رود پیوند می خورد نه اقوام کوچرو و صحراگرد ترک که در راهگذرهای کوچشان، رودخانه بیشتر در جایگاه عاملی مزاحم و بسیار آسیب رسان عمل می کرد بلکه شاید هست و نیست آنها را هم با خود می برد.
...
[مشاهده متن کامل]

نوشیدن پیاله ای آب از رودخانه هم کار ویژه و شگفتی نبوده که ارزش ونشانه ای برای سوگند خوردن باشد کاری که بیگمان و به ناچار هر روز چندین و چند بار برای رفع تشنگی و سیراب شدن انجام می شده که به درد سوگند نمی خورد!
برای آزمودن راستینگیِ یک سخن و داوش ( ادعا ) ، نیاز به کاری پرخطر و چالش برانگیز است مانند گذر از آتش یا خوردن سوکنت ( آب گوگرد ) که چنین آیینهایی در گذشته کهن ایران زمین روامند بوده و یک داوشگر راستگو با باوراندن ( تلقین ) و این پندار نیرومند به خود که چون راست می گوید پس زیانی هم نمی بیند از آن کار پرخطر جان سالم به در می برد. [اثر شگفت انگیز باوراندن و تلقین به خود در دانش امروزی نیز به اثبات رسیده]
بسیار به جاست که شما به جای اینکه زبان و تاریخ خود را از ریشه تراشیهای لغت جغتای ازبکی وعثمانی ومانند آن و از کنار دریا ( دنیز ) چین و کوه آلتای مغول و قرقیز بجویید در همین نزدیکیها و از ادبیات پرشکوه آذربایگان بیابید، دیوان یا سروده های شاعرانی مانند همام تبریزی، شیخ صفی الدین اردبیلی، مغربی تبریزی، بابافرج تبریزی، روحی انارجانی و . . .
و خوانش کتابهای تاریخنگارانی که به زبان مردم آذربایگان پرداخته اند مانند ابن مقفع، مسعودی، یاقوت حموی، حمداله مستوفی، اولیا چلبی و. . . برای اینکه شما را به این خواسته برساند و روشنگر و بیان کننده زبان پهلوی که زبان نیاکانتان باشد به اندازه کافی بسنده است.

آنت ایچمک به معنی عهد کردن، پیمان بستن، قسم یاد کردنو سوگند است
از آنجا که همه لغات و تمدن دنیا باید در انحصار گروه زبانی خاصی باشد، سوکنتا به معنی گوگرد را با داستان عجیب و غریبی به سوگند ربط داده اند
...
[مشاهده متن کامل]

گو اینکه با خوردن این ماده آدمهای صادق زنده می ماندند و دروغگویان هلاک می شدند
البته در پزشکی خوردن گوگرد در بدن تاثیر یکسان دارد و این داستان سازی به دلیل زیر رد می شود.
"سوگند واژه ای ترکی است که در ادوار کهن وارد فارسی شده است. " سوگا آند" ( قسم به آب ) عهد و پیمانی است که برای ادای آن آب می نوشند. ترکان قدیم درکارها و تدابیر بزرگ برای پیمان و بیعت عمومی ( ایل ) در کنار رودخانه مقدّس خود تجمّع کرده، بعد از ادای قسم و تعهد، پیمانه ای از آب رودخانه را می نوشیدند که به این نوع قسم " سوگ آند/ سوگ آندی" ( قسم آب ) می گفتند. ترکیب بالا در زبان فارسی به شکل سوگند در آمده است و به جای فعل ایچمک " نوشیدن مایعات" با فعل خوردن بیان کرده اند" ( ۱ )
توضیح: آشامیدن از آش ( گندم غذا و خوراک در ترکی قدیم ) به فارسی راه یافته است. افعالی که با مصدر جعلی " ایدن" در زبان فارسی بکار می روند هیچکدام ریشه فارسی ندارند. ( ۲ )

منبع:
۱. لغت چغتای و عثمانی. شیخ سلیمان افندی اوزبکی البخاری. ترجمه حسن عبدالهی جهانی . نشر دنیز چین. ۱۳۹۵ صفحه۳۹
۲. همان . صفحه۳۲

سوگند در زمان خیلی دور یک محلول گوگرد بوده که مردم برای اثبات کردن خودشون مقابل حاکم یا قاضی شهر اون رو میخوردن . اگر کسی میمرد یعنی دروغ گفته و اگر کسی نمیمرد یعنی راست گفته اما در حال حاضر یعنی قسم خوردن که ریشه در قدیم داره
اسم قشنگیه. . . . !
سوگند یعنی قسم ،
خیلی اسم قشنگیه ، و من به این اسمی که دارم افتخار میکنم . و عاشق اسمم ♥️💙♥️💙
قسم. اقرار. اعتراف. راستگویی. درستکاری. درست گفتن. وفا بر پیمان
اسم ایرانی به معنای قسم
sogand
درایران باستان وآیین مزدیسنامراسمی بوده به نام "ور"که برای اثبات بی گناهی متهمان بکارمی رفته، بدین گونه که متهم برای اثبات بی گناهی خودیابایدازدرون آتش عبورمی کرده مانندسیاوش، ویا"سوگند"که عصاره گیاهی
...
[مشاهده متن کامل]
است سمّی رامی خورده، درواقع سوگندخوردنی است، امااینکه واژه قسم نیزبافعل خوردن آورده می شودبه نظرمسامحه است، وبهتراست گفته شود، سوگندخوردن و"قسم یادکردن"

من اسم خودمو خیلی دوست دارم سوگند به معنای قسم است
واژه سوگند از ریشه واژه سوگ به معنی سوختن می باشد و کاملا ایرانیک هست
قسم
سوگند یعنی قسم و من چون این اسم رو دارم خوشحالم
یمین . . . . قسم . . . حلف. . .
سوگند از کتاب اوِستای زرتشت میاد و خیلی خوشحالم که اسمم ریشه ی ایرانی داره
واژه ی سوگند به گمانی ، از واژه ی سوگ یا سوک می آید که با واژه ی سوز هم ریشه است. اوستایی سئوکه.
اما در پاسخ به کسانی که زبان پارسی شناسنامه دار و با اصالت را با زبانهای تازی تورک و مغولی می آمیزند باید گفت واژه ی سوگند در اوستایی و پهلویگ ریشه دارد و زمانی که این کتابها نگارش شده تخم هیچ تازی و مغولی هنوز پدیدار نشده بود، بهتر است بجای توهم پردازی و چرندیات بروند دنبال حقیقت.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه های پارسی سره و پاک ریشه هندو اروپایی و آریایی دارند. و به هیچ وجه حتا اندکی پیوند با زبانهای بیگانه ندارند. واژگان آریایی که در زبانهای تورکی و . . . یافت میشود از راه زبان باستانی آذری به این زبان ها راه یافته

کلا از نظر ترکا خدا هم ترکه. هیچوقت با یه ترک کَل کَل نکنید فقط هرچی گفت بگید اره اره اوباما و ترامپم ترکن
سوگند
سوگند. [ س َ / س ُ گ َ ] ( اِ ) در اوستا �ونت سوکنتا� ( گوگردمند ) ، دارای گوگرد. ( از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ) . اقرار و اعترافی که شخص از روی شرف و ناموس خود میکند و خدا یا بزرگی را شاهد گیرد. قسم ( به خدا، رسول ، امامان و بزرگان ) . ( از فرهنگ فارسی معین ) :
...
[مشاهده متن کامل]

کنون هرچه گویَمْش ْ جزآن کند
نه سوگند داند نه پیمان کند.
فردوسی .
بر این نیز بهرام سوگند خواست
زبان بود بر جان او بند خواست .
فردوسی .
نیکو اندیشیده است ولکن با احمد احکامها باید بسوگند. ( تاریخ بیهقی ) .
جز راست مگوی گاه و بیگاه
تا حاجت نایدت بسوگند.
ناصرخسرو.
چرا بر عهد و سوگند رسول خویش نشتابی
بسوی عهد فرزندش گر اهل عهد و سوگندی .
ناصرخسرو.
در داد بر دادخواهان مبند
ز سوگند مگذر نگهدار پند.
اسدی .
و برزویه را مثال داد مؤکد بسوگند که . . . ( کلیله و دمنه ) .
به سوگند گفتی که خونت بریزم
ز سوگند بگذر بقول استواری .
عمادی شهریاری .
( گفتم یکم هم فارسی یاد بگیریم دور هم لایکاش خوب باشه بازم میذارم 🙂 )

خیام دشمن اسم سوگند
آخه به تو چه گوه خور عوضی
تو چه خری هستی این حرف و می زنی و اقعا حسودی.
برات متاسفم ( khaiam )
و شهاب تو منو خوب میشناسی غلط اضافی نکن والا شت و پتی و غیره
سوگند به معنای قسم خوردن و مهربانی است
اسم دختر عموی من سوگند است و خیلی مهربان است و من دوستش دارم
من پیامی به شهاب دارم خوب فقط گوش کنه
ببین آقای شهاب غلط اضافی نکن سوگند اسم بسیاررررررر زیبایی که هر کسی لیاقت این اسم و نداره گوگرد و این چیزا چیه میگی کسایی که اینطوری فکر می کنن ذهنشون فاسد بی لیاقتن منم دارم حرص می خورم چرا اسمم سوگند نیست ولی به شدتتتتتتت طرفدار این اسم زیبا هستم پس لطفا چرت و پرت نگو. . . . . . . . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

حلف، قسم، یمین

سوگند:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " سوگند" می نویسد : ( ( در پهلوی سوگندsōgand بوده است در این زبان نیز با فعل "خوردن" به کار می رفته است . "سوگند" از آن روی در پهلوی و پارسی "خورده می شود" که در بنیاد به راستی خوردنی بوده است. این واژه در اوستایی سَئُوکَنْته است و به معنی گدازه ی گوگرد . یکی از آزمون های ایزدی و یا وَرْ که به دو گونه ی" ور گرم " و " ور سر د" بخش شده است، خوردن گوگرد گداخته بوده است . برای آشکارْ داشت بیگناهی یا باور استوار به دین ، به آزمون " ور " تن در می داده اند ؛ باور بر آن بوده است که بیگناه و باورمند راستین از آزمون سربلند و بی گزند به در می آید . خوردن سوگند وَر ِسرد بوده است و گذشتن از آتش که نمونه را سیاوش بدان تن در داد، ور ِگرم . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( جوان نیکدل گشت فرمانْش کرد
چنانچون بفرمود ، سوگند خُوَرْد. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 279. )

اسمه سوگند به معنیه قسم خوردن است مثله قسم هایه دیگر به خدا ، به جونه مادرم ، و. . . . . . . .
سوگند یک اسمه فارسی هست که خیلی زیباست وحتی اگر کوتاهشم کرد میشود سوگل وترکیبه بدی به دست نمی اید خیلی از اسما به معنی بد ترکیب میشود وان طرف از اسمه خودش بدش می اید وارزو دارد که کاشکی اسمه زیباتری داشتم و این که چرا به اسمه سوگند خیلی اعتقاد داشتن زیرا که اسمت سوگند اسمه دیگری از خدا است sogand.
...
[مشاهده متن کامل]

سوگند از ریشه ی سوگ به معنی آتش است که با واژه ی سوختن و سوز نیز همریشه است. اما اینکه دهخدا و معین و عمید اینهمه راه را غلط رفته اند و به داستانبافی آب گوگرد خوردن روی آورده اند ریشه در فعل خوردن دارد که با سوگند به کار میرود. جناب استاد علامه ی عزیز دهخدا یا دکتر معین گرانقدر نمیدانم چرا هرگز از خود نپرسیده اند که اگر سوگند به آب گوگرد خوردن بوده در کدام جای تاریخ و ادبیات ما به آن اشاره شده. هیچ جا. چون چنین چیزی نبوده. درعوض سوگند به آتش بوده چنانچه در داستان عبور سیاوش از آتش میبینیم که سوگند به پاکی خورد و از آتش به سلامت گذشت یا در داستان حضرت ابراهیم که پس از شکستن بتها از او پرسیدند آیا تو آنهارا شکستی و پاسخ داد از خودشان بپرسید پس برای روشن شدن موضوع اورا به آتش افکندند. یا زمانی که حضرت زرتشت بر کی گشتاسب ظاهر و وارد شد و پیامبری خود عرضه کرد برای اطلاع از درستی ادعای او بر سینه اش سرب و روی گداخته به آتش ریختند و او به سلامت و بی آسیب برخاست.
...
[مشاهده متن کامل]

اما با توجه به معادل انگلیسی سوگند قضیه روشن میشود ، کلمه ی swear معادل سوگند است و میدانیم که حرف s بعدا به کلمه اضافه شده است و کلمه در قدیم و در اصل wear بوده که دارای چند معنیست از جمله با واردن کردی و فارسی به معنی خوردن و نیز با word به معنی کلمه و گفتن همریشه است کما اینکه با گر فارسی یعنی آگر و آتش نیز همریشه است. واین دلیل اشتباه رایج درباره ی سوگند است که سوگند در اصل یعنی گفتن و حرف زدن و در قدیم گفتن فقط به راستی بوده نه دروغ و برای امتحان نیز از آتش گداخته استفاده میشد.
با رجوع به فعل say در انگلیسی به معنی گفتن که آن هم از ریشه ی سوگ میباشد صحت این گفتار مشخصتر میشود.
امید است فرهنگ نویسان گرامی این اشتباه مسلم گوگرد که هیچ مستندی در فارسی ندارد را تصحیح کنند.

سوگند یه اسم پر معنا ومفهومیه که همه اون اسم رو انتخاب نمیکنن
شعرم رو تقدیم می کنم
شیرین است لبخندَت
آب می شود در دلم، قند دارد
خدا همگان را زیبا آفریده ولی
زیبایی چشمان تو سوگند دارد. . .
سوگند
( پیمان کریمی )
پیمان، قسم
سوگند به معنی قسم است استواری بر گفتن و راست گفتن اسم سوگن کاملا فارسی است و هر کی اسمش سوگند خیلی خوش شانس است
نام اسم دختر
سوگند یعنی قسم خوردن
ومن به چنین اسمی که دارم افتخار میکنم😍👌👌
سوگند یعنی
قسم
سوگند یعنی قسم وپاکی و من از اینکه این اسم را دارم بسیار خوشحالم 😊
سوگند معنی پایدار بودن قسم و پاکی را دارع من ب اسم خودم افتخار میکنم: )
یعنی قسم خوردن و من از اینکه این اسم رو دارم خیلی خوشحالم👌👍
سوگند یه نام ایرانیه و از یه باور عمیق میاد در زمان های گذشته به گوگرد سوگند میگفتن هر کسی که دروغ میگفته بهش از اون گوگرد میدادن اگه زنده میموند میگفتن قسمش درست بوده و راست گفته اگه دروغ میگفته گوگرد
...
[مشاهده متن کامل]
یا سوگند باعث مرگش میشده خیلی به این اعتقاد داشتن و همین شده که سوگند میخورم تا به الان مونده بین مردم ا

سوگند ب معنی قسم/:من اسم خودمو خیلی دوس دارم و ب خودم افتخاد میکنم
اسم سوگند یعنی راست گفتن من به اسم خودم افتخار می کنم این اسم خیلی قشنگه و هر کسی این اسم را انتخاب نمی کند
یعنی قسم و پیمان من به اسم سوگند و به اسم خودم افتخار می کنم
سوگند یکی از اسم های ایرانی است و من افتخار می کنم

سوگند به معنی قسم و پایبند بودن است
در گذشته اسم سمی بوده ک میگفتن: حاضرم سوگند بخورم
قسم دادن بدخوب

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٢)

بپرس