سوپ

/sup/

    soup

فارسی به انگلیسی

سوپ ابکی
broth

سوپ ابکی گوشت گاو
beef tea

سوپ بامیه
gumbo

سوپ خوری
tureen

سوپ رقیق
consomm

سوپ غلیظ دارای سبزیجات
bisque

سوپ ویشی
vichyssoise

مترادف ها

soup (اسم)
ابگوشت، سوپ، غذای مایع، اشامه

پیشنهاد کاربران

واژه سوپ
معادل ابجد 68
تعداد حروف 3
تلفظ sup
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: soupe]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی sup
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
لغت نامه دهخدا
سوپ کلمه ای تورکی است در تورکی باستان به اب سوب می گفتند که به مرور ب ان افتاده و سو شده است sea به معنی دریا از سو گرفته شده سوپ به معنی اش از سوب گرفته شده قوم سوبار از دو جزئ سوب و ار به معنی مرد و
...
[مشاهده متن کامل]
قهرمان گرفته شده و به معنی مرد ابی و یا طایفه ای که در کنار اب زند گی می کنند است که سیبری هم از اسم انها گرفته شده است رود ینی سئی به معنی اب جدید یا رود جدید در سیبری هم از کلمه سو گرفته شده است

کلمه ی مشترک سوپ
سوپ
این واژه ایرانوویچی یا هندواروپایی بوده و شکل دیگری از واژهء : شوربا است:
شوربا < شورب< شوب< شوپ< سوپ
شوراندن ، شوریدن و همین گونه شورش به مَنای هم زدن و به هم زدن و شور دادن است چون شورب یا شوب را باید دَم به دَم هم زد.

بپرس