اتش زدن، سوختن، سوزاندن، چریدن، در اتش شهوت سوختن، محترق شدن، سوزش کردن
cauterize(فعل)
سوزاندن، داغ کردن، داغ زدن
corrode(فعل)
سوزاندن، زنگ زدن، خوردن، پوسیدن
cremate(فعل)
سوزاندن، سوزانیدن وخاکستر کردن
scorch(فعل)
سوزاندن، تاول زدن، بطور سطحی سوختن، بو دادن
inflame(فعل)
سوزاندن، سوزش کردن، به هیجان اوردن، بر افروختن، دارای اماس کردن، ملتهب کردن، اتش گرفتن، عصبانی و ناراحت کردن، مشتعل کردن، سوزش دادن
incinerate(فعل)
سوزاندن، خاکستر کردن، با اتش سوختن
sear(فعل)
سوزاندن، خشکاندن، داغ کردن پژمرده کردن یا شدن
stunt(فعل)
سوزاندن، از رشد باز ماندن، کوتاه نگاه داشتن، شیرین کاری کردن
پیشنهاد کاربران
Incinerate
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال] Burn/Burned توکن های ارز دیجیتال زمانی سوزانده می شوند که به طور عمدی و برای همیشه از گردش خارج شده باشند.
set sth on fire
شعله زدن. [ ش ُ ل َ / ل ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) زبانه زدن. مشتعل شدن. ( فرهنگ فارسی معین ) . شعله ورشدن. مشتعل گشتن. برافروختن. روشن شدن : گر آتش سیاست تو شعله ای زند گردون از آن دخان شود اختر شرر شود. ... [مشاهده متن کامل]
مسعودسعد. طرفه مدار اگر ز دل نعره بیخودی زنم کآتش دل چو شعله زد صبر در او محال شد. سعدی. آفتاب حسن او تا شعله زد ماه رخ در پرده پنهان میکند. سعدی. || سوزاندن. شعله ور ساختن : هست از حجر و شجر دو آتش یک شعله زن و جهان برافروز. خاقانی. رشک اخگر شده اشک از تف نظاره ما شعله در بال سمندر زده فواره ما. ظهوری ( از آنندراج ) .