glow, burning and melting, kind of sad tune or melody, an impassioned style in poetry
مترادف ها
burning(اسم)
سوزش، سوز
smart pain(اسم)
سوزش، سوز
pricking pain(اسم)
سوز
پیشنهاد کاربران
سوز در لری به معنای سبز
در گویش شهرستان بهاباد به سبز، سُوز/sowz/ می گویند. فلانی چشم سوزه یعنی چشمش سبز است.
سوز سرما یا سوز آتش یعنی درد و رنجی که از آن ها به ما می رسد البته گاهی به معنی عشق و مهربانی هم هست مثلا می گوییم فلانی دلسوز فلانی است یعنی با او مهربان است و به او عشق می ورزد و به فکر اوست.
در پارسی به معنای سوختن
در ترکی ، حرف لغت قول ، سخن ، گفته
Bleakness
سوز ( S�z ) :در زبان ترکی یعنی حرف، سخن، قول
در زبان لری بختیاری به معنی سرما Soz
در زبان لری به سبز می گویند
سَو°ز° به معنی رنگی آبی ، آبی کمرنگ مثل کسی چشم آبی داشته باشد به او چشم سَو°ز° می گویند. ßaus , sauz لهجه پارسی غور