سودن


    chafe
    rub
    wear

مترادف ها

spend (فعل)
صرف کردن، خرج کردن، تمام شدن، صرف شدن، سودن

پیشنهاد کاربران

ما در زبانِ اوستایی، واژه یِ {سَوَ:سود، بهره، پاداش. . . } را داشتیم.
این واژه به روشنی با {سود} در پیوند است که با دیدنِ {د} در پایانِ آن و ساختاری هَمچون {زود/بود}، در می یابیم {سود} باید در گذشته به ریختِ {سوتَ} باشد، و ما چنین الگویی را برای {زَو/زَوَ/زوتَ} و {بَو/بَوَ/بوتَ} داریم.
...
[مشاهده متن کامل]

بُنِ کنونیِ کارواژه یِ {بودنَ} نیز {بَو/بُو} و بُن کنونی {زودن} نیز {زَو} است. نیز می توانیم به همان روش، در پارسی کنونی {سودَن} را با بُنِ کنونیِ {سَو} داشته باشیم. ( می توانید برای دیدن فرتور، به دیدگاه این تن زیر واژه {سود} سر بزنید. گرچه شاید شیوه نوشتار آن دیدگاه کمی گُنگ باشد. )
نگریدنی/نکته:این {سودَن} با آن در {فرسودن/آسودن} یکی نیست. آن بُنِ کنونی {سای}دارد و در اینجا همسانی رخ داده است. چنین چیزی را برایِ {زودن ( زاییدن ) /زودَن ( درپیوند با زود ) } داریم.
می توانیم پیشوند هایی را هَمراه این کارواژه بیاوریم و نوواژگانی را بسازیم. هَمچون {گُسودن/ویسودن/نِسودن. . . . . } ( نِسودن می تواند کاربرد های گوناگونی داشته باشد که باید یکی را برگزینیم )
بِدرود!

بررسی واژگانِ {سَود، سودَن، سَوَ، سوتَ}:
امروزه واژه یِ {سود} را داریم که به روشنی، ریختِ کُنیکیِ کارواژه است.
شاید بپرسید که ریشه یِ این واژه چیست؟
ما در اوستایی واژه یِ {سَوَ} را به چَمِ {سود} داریم که به روشنی با {سود} درپیوند است.
...
[مشاهده متن کامل]

با بَرگَشت به کُمک هَمآویان ( فرگشت به 1 ) ، در می یابیم که این واژه یِ {سَوَ} باید برگرفته از ریشه یِ اوستاییِ {سَو} باشد و با بهره از هَمآوایان، در می یابیم که {وِیَکِ کُنیکی:صفت مفعولی} این واژه، باید {سوتَ} باشد که امروزه با دگرگونیِ آواییِ رواگمند ( =رایج ) ِ {ت/د}، به ریختِ {سود} به دست ما رسیده است.
بنا بر ریختِ کُنیکی ( =مفعولی ) ِ {سَو} که {سوتَ} باشد، در می یابیم که اگر بخواهیم از آن کارواژه ای داشته باشیم، باید امروزه به ریختِ {سوتَن/سودَن} باشد و با بُنِ کنونیِ {سَو} ( فرگَشت به 2 )
به روشنی چَمارِ این کارواژه {بهره بردن، سود بردن} است.
1 - ما در اوستایی، واژه یِ {زَو} را با کُنونه یِ {زَوَ} و با کُنیکی/مفعولیِ {زوتَ} داریم که امروزه به ریختِ {زود} به دستِ ما رسیده است.
2 - واژگانی که در گذشته {کارواژه} بودند، امروزه بُن هایِ کنونیِ کارواژگانِ ما هستند. هَمچون {نَی}که امروزه بُنِ کنونیِ {نیدَن} است که خود در گذشته کارواژه ای به چَمِ {نیدَن} بوده است.
. . . . . . . . . . . .
پَسگَشت:
رویه یِ 1413 از نِبیگِ{ فرهنگِ واژه هایی اوستا}
( در فرتور، کُماسه=خنثی )
بِدرود!

سودن
از واژگان ایرانی باستان بوده است و معنی اصلی واژه سودن خورده ( خرد ) و ریز کردن بوده است و زدن بوده این از برخی شعرها یی که به زبان فارسی سروده شده اند برای ما بجا مانده است
ردانه و دانه زعفران می سودند . .
در محفل عشق زعفران می سودند . . . . . .
غبار کردن
مس، لمس کردن، ساییدن، مالش دادن، مالیدن، خرد کردن، ریز کردن، نرم کردن، کوبیدن، ذوب کردن، گداختن، سفتن، ازاله بکارت کردن، سوراخ کردن، فرسودن، کهنه کردن، از بین بردن، لمس

بپرس