سودابه : سودابه: دختر شاه هاماوران، همسر کاووس
سودابه در سنسکریت سوتپه sutapa به معنی: انجام دهنده ی کارهای سخت، نوشنده ی شیره ی گیاه سمه soma و نیز آفتاب آمده است. در پهلوی سوتاپک sutApak ( نوشنده ی آب سودمند ) با همان معنی سنسکریت آمده است.
سلام و صد سلام
سودابه
به معنای
عشق والامقام و دختری همچون آب مایه زندگی است
ارادتمند شما سودابه هستم
سودابه
به معنای
عشق والامقام و دختری همچون آب مایه زندگی است
ارادتمند شما سودابه هستم
بنده فکر میکنم معنی اسم سودابه فارسی عربیه و از سود به معنی سیاه و آبه به معنی چشم است و دقیقا برعکس چشم سفید است به تفسیر با شعور و با احترام و سَود نیست مثل کلمه توحید از ریشه تفعیل ، سودا به، هم می تواند باشد به معنی عشق والامقام
مرا پدرم سودابه اسم نهاد چون عاشق اسامی اصیل ایرانی بود. حال هرمعنی وتعبیری ازاین اسم میشود، بشود منکه بهش افتخار میکنم😊
اب روشنایی بخش
سودا در پارسی دو پاره هست یکی به معنی سود و زیان
دیگری به معنای جنون و عشق و همریشه با سوگ و سوز و سوگند و آتش هست و نام �سودابه� شاهزاده ایرانی هم از همین گرفته شده، نام رودابه هم پسوند �به� به معنای خوب رو داره
... [مشاهده متن کامل]
ترکی یه زبان با انبوه واژگان فارسی و عربی و ارمنی بویژه فارسی
اگر نه که زبان درباری حکومتهای ترک زبان به فارسی نبود
دیگری به معنای جنون و عشق و همریشه با سوگ و سوز و سوگند و آتش هست و نام �سودابه� شاهزاده ایرانی هم از همین گرفته شده، نام رودابه هم پسوند �به� به معنای خوب رو داره
... [مشاهده متن کامل]
ترکی یه زبان با انبوه واژگان فارسی و عربی و ارمنی بویژه فارسی
اگر نه که زبان درباری حکومتهای ترک زبان به فارسی نبود
سودابه و رودابه نام های اصیل ایرانی هستند و هیچ رپتی به ترکی و مغولی ندارند
به کاربر آتیلا
سودابه یه نام ایرانی هست اگر بخاییم اینجوری که شما ریشه یابی کردی
شما در ترکی به چشم میگین گوز و به زیبا میگین گوزل و به فارسی میشه . . . .
سودابه یه نام ایرانی هست اگر بخاییم اینجوری که شما ریشه یابی کردی
شما در ترکی به چشم میگین گوز و به زیبا میگین گوزل و به فارسی میشه . . . .
در دیکشنری عیلامی - آلمانی نوشته ( WALTHER HINZ und HEIDEMARIE KOCH ) سودابه بصورت ( su - da - ba ) و به معنی اردک آمده است. معنی تحت الفظی آن پرنده - در - آب می باشد. su معادل آب، da= حرف اضافه در و ba= نام عمومی برای پرنده ها در زبان عیلامی، می باشد.
سودابه بهترین اسمه واقعا، زیبا و پر معنی
هدایت کننده
سودابه یعنی زندگی و واقعان آب روشنی بخش هست من خودم اسم سودابه هستم خیلی هم باافتخارمیگم نام هست سودابه
سودابه به معنی آب روشنی بخش
یعنی کسی که درد همه رو شفا میده خال همه رو خوب میکنه ولی برای خودش نمیتونه کاری کنه
آب شفابخش یعنی دلی مثله دریا داره بی انتهاست
سودابه اسم خیلی پرمفهومیه ما نمیتونیم با چندتا کلمه بگیم معمیشووفهمیدیم: ) ☆♡★
یعنی کسی که درد همه رو شفا میده خال همه رو خوب میکنه ولی برای خودش نمیتونه کاری کنه
آب شفابخش یعنی دلی مثله دریا داره بی انتهاست
سودابه اسم خیلی پرمفهومیه ما نمیتونیم با چندتا کلمه بگیم معمیشووفهمیدیم: ) ☆♡★
سودابه یعنی بخشنده
سودابه درایران باستان مادر خدا بوده مانند ملکه زنبورها
در اثر گذشت زمان رابطه او با سیاوش غیر معقول غیراخلاقی بوده
رجوع شود به خانواده در ایران باستان
سودابه درایران باستان مادر خدا بوده مانند ملکه زنبورها
در اثر گذشت زمان رابطه او با سیاوش غیر معقول غیراخلاقی بوده
رجوع شود به خانواده در ایران باستان
به معنای زلال بودن یک نام ایرانی من از اسم خودم راضی هستم خوشحالم که مادرم این اسم زیبا رو انتخاب کرده
سودابه ریشه ایرانی دارد و به معنی خواهان عشق بهتر ، سودا که به معنی عشق و به در ایرانی بهتر وبرتر هست
سودابه یعنی عمر سودابه یعنی زندگی سودابه یعنی همه هستی و نیستی. سودابه
سودابه یعنی اب روشن یعنی تا تورودارم غم ندارن
الهه عشق
زنی زیبا و مهربان
دختری از جنس الماس
زیبا و روشنی بخشه وقوی و مسئولیت پذیره
زنی زیبا و مهربان
دختری از جنس الماس
زیبا و روشنی بخشه وقوی و مسئولیت پذیره
در اکثر نوشته ها دیدم که میگن ریشه ی عربی داره در حالیکه اعراب از این اسم اصلا استفاده نمی کنن و بیشتر در بین اقوام تورک استفاده میشه و معنی واقعی اون عشق قابل تحسبن یا بهترین عشق است ، سودا وه یا همون به = سودا وه یا سودابه
سودا یعنی عشق
به یا وه هم یعنی بهترین و قابل تحسین
سودا یعنی عشق
به یا وه هم یعنی بهترین و قابل تحسین
اسمی سرشار از انرژی و شادی. و با خودش خوش یمنی رو داره. اب روشنی بخش. الاهه عشق
سودابه یک اسم زیبا و مهربان و مثل گل خوشبو و به اسم ترکی یعنی دلی مثل اب روشن بخش
من اسم سودابه را دوست دارم چون هیچ وقت قدیمی نمیشه اسم اصیل ایرانی هست
شاهدختی زیبارو ست که از بد ایام عاشق سیاووش گردیده و تمامی حمایتهایی که از کیکاووس ابله ترین پادشاه شاهنامه روا می دارد دیده نمیشود لذا ازین جهت او را در برابر زلیخا باید بد شانس داشت، اما در معنای لغوی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
به معنای آب رشنی بخش، دختر سود زا وگاه دختر زا معنا کرده اند اسمیست زیبا به طروات آبهای کوهساران و وجودش سرشار از عشق و دوستیست
سودابه به معنی بهترین زن عاشق دنیاست به نظر من هرکی سودابه رو داره غم نداره❤ چون عاشق ترین زن دنیارو داره
سودابه ب معنای بهترین عشق و محبت نیز هست، سودا ب معنای عاشق و به ب معنای بهترین است
سودابه از عشق و سودا میاد یعنی زن عاشق.
سودابه اسم اصیل ایرانی به معنای آب روشنی بخش با افتخار ایرانی بختیاری هستم
من عشقی دارم به نام سودابه. به دختران محلی که اصلیت مازندرانی دارن. اکثرن همین اسم رومیزارن
سودابه یا سوداوه در پهلوی سوتاپگ از دو پاره ی سود آوه یا آبه یا آب به کار رفته است وآب به معنی ارج نهادن غم چیزی را خوردن یا ازچیزی نگاهداری کردن می باشد روی هم به معنی کسی که غم سود را می خورد یا کسی که در اندیشه ی سود خویشتن است ( نامه ی باستان جلد 2 دکتر کزازی )
( = سوداوه )
1 - ( در پهلوی ) به معنی دارندۀ آب روشنی بخش. در ریشه یابی این نام سخن بسیار گفته شده است، ولی به گونه های سوداوه یا در پهلوی سوتاپک و سوتاپیه آمده است و به معنی «دارنده ی آب روشنی بخش» است. مهرداد بهار می نویسد: "شاید معنی سودابه آب افزونی بخش یا آب روشن باشد. " ( بهار، 1380، ص 54 ) ؛
... [مشاهده متن کامل]
2 - نامی دخترانه، زن دخترزا، سودده؛
3 - ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دختر شاه هاماوران و زن کیکاوس شاه ایران است که به زیبایی مشهور و اعراب او را شعرای یمانی می گفتند و آن را سوداوه نیز گفته اند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) . چون سیاوش عشق او را نپذیرفت، بر او بهتان زد و موجب آوارگی و کشته شدن وی شد. در نتیجه به کین خواهی سیاوش، به دست رستم کشته شد.
1 - ( در پهلوی ) به معنی دارندۀ آب روشنی بخش. در ریشه یابی این نام سخن بسیار گفته شده است، ولی به گونه های سوداوه یا در پهلوی سوتاپک و سوتاپیه آمده است و به معنی «دارنده ی آب روشنی بخش» است. مهرداد بهار می نویسد: "شاید معنی سودابه آب افزونی بخش یا آب روشن باشد. " ( بهار، 1380، ص 54 ) ؛
... [مشاهده متن کامل]
2 - نامی دخترانه، زن دخترزا، سودده؛
3 - ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دختر شاه هاماوران و زن کیکاوس شاه ایران است که به زیبایی مشهور و اعراب او را شعرای یمانی می گفتند و آن را سوداوه نیز گفته اند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) . چون سیاوش عشق او را نپذیرفت، بر او بهتان زد و موجب آوارگی و کشته شدن وی شد. در نتیجه به کین خواهی سیاوش، به دست رستم کشته شد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)