سود

/sud/

    profit
    gain
    benefit
    advantage
    interest
    soda
    sodium
    boon
    proceeds
    return
    take
    takings
    boot
    cleanup
    percentage

فارسی به انگلیسی

سود اضافی به سهامداران
bonus

سود بردن
benefit, net, profit

سود پخشی
profit sharing

سود پرداختی به بیمه داران
bonus

سود دادن
earn, return, pay

سود رساندن
net

سود سهام
dividend, payout, dividend

سود سوزاور
caustic

سود ناویژه
margin

سود و زیان
profit and loss, bottom line

سود ویژه
net, net profit

سود کلان
killing

مترادف ها

gain (اسم)
افزایش، حصول، استفاده، سود، منفعت، فایده، صرفه، نفع، بهره تقویت، غرض

increment (اسم)
افزایش، ترقی، سود، توسعه

use (اسم)
عادت، استفاده، تمرین، سود، منفعت، فایده، کاربرد، استعمال، خاصیت، مصرف، اطلاق

benefit (اسم)
استفاده، مزیت، سود، منفعت، مصلحت، خیر، احسان، مزایا، اعانه، نمایش برای جمعاوری اعانه، افاضه

advantage (اسم)
سبقت، مزیت، برتری، سود، منفعت، فایده، صرفه، حسن، تفوق، بهتری

profit (اسم)
مزیت، برتری، سود، منفعت، فایده، نفع

interest (اسم)
سهم، سود، مصلحت، علاقه، دلبستگی، فرع، تنزیل، بهره

dividend (اسم)
سهم، سود، سود سهام

avail (اسم)
کمک، استفاده، سود، فایده، ارزش

utility (اسم)
سود، فایده، سودمندی، صنایع همگانی، مفیدیت، کاربردپذیری

behoof (اسم)
مزیت، سود، صرفه

fruit (اسم)
بار، سود، فایده، میوه، ثمر، شایه

lucre (اسم)
سود، پول، مال، غرض، ربا

پیشنهاد کاربران

ما در زبانِ اوستایی، واژه یِ {سَوَ:سود، بهره، پاداش. . . } را داشتیم.
این واژه به روشنی با {سود} در پیوند است که با دیدنِ {د} در پایانِ آن و ساختاری هَمچون {زود/بود}، در می یابیم {سود} باید در گذشته به ریختِ {سوتَ} باشد، و ما چنین الگویی را برای {زَو/زَوَ/زوتَ} و {بَو/بَوَ/بوتَ} داریم.
...
[مشاهده متن کامل]

بُنِ کنونیِ کارواژه یِ {بودنَ} نیز {بَو/بُو} و بُن کنونی {زودن} نیز {زَو} است. نیز می توانیم به همان روش، در پارسی کنونی {سودَن} را با بُنِ کنونیِ {سَو} داشته باشیم. ( می توانید برای دیدن فرتور، به دیدگاه این تن زیر واژه {سودن} سر بزنید. گرچه شاید شیوه نوشتار آن دیدگاه کمی گُنگ باشد. )
نگریدنی/نکته:این {سودَن} با آن در {فرسودن/آسودن} یکی نیست. آن بُنِ کنونی {سای}دارد و در اینجا همسانی رخ داده است. چنین چیزی را برایِ {زودن ( زاییدن ) /زودَن ( درپیوند با زود ) } داریم.
می توانیم پیشوند هایی را هَمراه این کارواژه بیاوریم و نوواژگانی را بسازیم. هَمچون {گُسودن/ویسودن/نِسودن. . . . . } ( نِسودن می تواند کاربرد های گوناگونی داشته باشد که باید یکی را برگزینیم )
بِدرود!

معنای سود در حالت بر عکس آن قرار دارد ، دو - س یا دو - ئِس،
یا مخفف شده عبارت دو - شُدنِس، که باید منظور دو برابر شدن ثروت و سرمایه باشد.
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Gains
سود به افزایش ارزش یا سود اشاره دارد.
محل
ارزش. بها :
سروبالای من آنگه که درآید به سماع
چه محل ، جامه جان را که قبا نتوان کرد.
حافظ.
امرغ
دست آورد. بازده . بر . درآمد. بهره
نوعی نمک صنعتی
نوا
سود از مصدر سودن به معنی ساییدن و سوراخ کردن
استفاده، بهره، دخل، ربح، صرف، صرفه، عایدی، فایده، فرع، مداخل، منفعت، نتیجه، نزول، نفع، محصول، حاصل، ثمره
سوزاندن در زبان مُلکی گالی ( زبان بومیان بَشکَرد در جنوب شرقی هرمزگان - قوم کوچ ، ساکنین رشته کوه مکران )
سپاس فراوان از کاربر گرامی علی باقری
سود :
دکتر کزازی در مورد واژه ی سود می نویسد : ( ( سود درپهلوی سوت sūt بوده است. ریختی دیگر از آن در پارسی سودا است به معنی بازرگانی و داد و ستد که در واژه ی"سوداگر" کاربرد یافته است. می تواند بود که این واژه از سوتپگارsūt_apgār پهلوی به معنی سودآور برآمده باشد. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

حکیما چو کس نیست، گفتن چه سود؟
از این پس بگو کافرینش چه بود.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 185 )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس