واژه سوختن معادل ابجد 1116 تعداد حروف 5 تلفظ suxtan ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: sōxtan] مختصات ( تَ ) [ په . ] ( مص ل . ) منبع لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ فارسی هوشیار واژگان مترادف و متضاد
فرم دیگری از تریاک است که از جمع آوری باقیمانده تریاک که در نتیجه سوختن در حین کشیدن آن توسط وافور در محفظه سفالین وافور باقیمانده است، بدست می آید. مقدار مورفین و سایر آلکالوئیدها در این نوع تریاک بیشتر از خود تریاک است.
سوته
در کردستان برای تحصیلات تا حد متوسطه گفته شد. کسانی که مختصری از صرف و نحو و فقه یاد می گرفتند. در دوره عثملنی هم عنوان سوخته برای طلاب دینی یا دانش آموختگانی که تحصیلات متوسطه داشتند به کار می رفت.
فتیله؛ پارچه ی نیمدار
جزغاله
نهایت شیفتگی و از خود گذشتگی. به تکامل رسیدن. مرحله نهایی تصوف : - خام بدم، پخته شدم، سوختم - که در زبان فرانسه میتوان ( Accompli ( e ترجمه اش کرد.