سوخته

/suxte/

    burnt
    scalded
    parched
    dark
    scorched

فارسی به انگلیسی

سوخته شدن در اثرافتاب
burn

سوخته کنی کردن
poor-mouth

مترادف ها

adust (صفت)
سوخته، با حرارت، خشکیده

burned (صفت)
سوخته

scorched (صفت)
سوخته، بو داده

پیشنهاد کاربران

واژه سوخته
معادل ابجد 1071
تعداد حروف 5
تلفظ suxte
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت )
مختصات ( سُ خْ تِ ) ( ص مف . )
آواشناسی suxte
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
واژه سوخته از ریشه ی واژه ی پارسی سوختن است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه سوختن
معادل ابجد 1116
تعداد حروف 5
تلفظ suxtan
ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: sōxtan]
مختصات ( تَ ) [ په . ] ( مص ل . )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

فرم دیگری از تریاک است که از جمع آوری باقیمانده تریاک که در نتیجه سوختن در حین کشیدن آن توسط وافور در محفظه سفالین وافور باقیمانده است، بدست می آید. مقدار مورفین و سایر آلکالوئیدها در این نوع تریاک بیشتر از خود تریاک است.
سوته
در کردستان برای تحصیلات تا حد متوسطه گفته شد. کسانی که مختصری از صرف و نحو و فقه یاد می گرفتند.
در دوره عثملنی هم عنوان سوخته برای طلاب دینی یا دانش آموختگانی که تحصیلات متوسطه داشتند به کار می رفت.
فتیله؛ پارچه ی نیمدار
جزغاله

نهایت شیفتگی و از خود گذشتگی. به تکامل رسیدن. مرحله نهایی تصوف : - خام بدم، پخته شدم، سوختم - که در زبان فرانسه میتوان ( Accompli ( e ترجمه اش کرد.
محروق

بپرس