سوخت

/suxt/

    energy
    feed
    fuel

فارسی به انگلیسی

سوخت اتمی
fuel

سوخت اما
carburettor, carburetor

سوخت پاش
carburettor-jet, injector

سوخت پاش اتومبیل
jet

سوخت پذیر
combustible

سوخت خوران موتور
fuel injection

سوخت دادن
fuel

سوخت رسان
feeder, stoker, supplier of fuel

سوخت رساندن
fuel

سوخت گیر
fireman

سوخت گیری
refuelling, (re)fuelling, bunkering

سوخت گیری کردن
fuel, to fuel up or refuel, to bunker

سوخت های سنگواره ای
fossil fuel

سوخت های کانی
fossil fuel

سوخت و ساز پایه
basal metabolism

سوخت و ساز نما
pet scan

سوخت و ساز کردن
metabolize

سوخت و سازی
metabolic

سوخت وساز
metabolism

مترادف ها

fuel (اسم)
تقویت، سوخت

combustion (اسم)
احتراق، اشتعال، سوخت

crop damage (اسم)
سوخت

پیشنهاد کاربران

واژه سوخت
معادل ابجد 1066
تعداد حروف 4
تلفظ suxt
نقش دستوری بن گذشته
ترکیب ( اسم ) ( شیمی )
مختصات ( اِ. )
آواشناسی suxt
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
...
[مشاهده متن کامل]

واژگان مترادف و متضاد
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
واژه سوخت از ریشه ی واژه ی پارسی سوختن است.
واژه سوختن
معادل ابجد 1116
تعداد حروف 5
تلفظ suxtan
ترکیب ( مصدر لازم ) [پهلوی: sōxtan]
مختصات ( تَ ) [ په . ] ( مص ل . )
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی عمید

انرژی

بپرس