سوت

/sut/

    buzzer
    whistle

فارسی به انگلیسی

سوت برای زن ها
wolf whistle

سوت خطر
siren

سوت رادیو
whistler

سوت زدن
whistle, tootle, toot

سوت زدن یا سوت کشیدن
to(blow a) whistle

سوت زن
whistler

سوت زننده
whistler

سوت سوتک
kazoo, whistle

سوت فلزی زدن
whistle

سوت ماشین
steam whistle, hooter, siren

سوت و کور
desolate, dismal, gloomy, one-horse

سوت و کور کردن
desolate

سوت کردن
pitch, toss, to throw (a ball, etc.) out of bounds

سوت کشیدن
swish, whistle

سوت کشیدن برای زن ها
wolf whistle

سوت کشیدن و همهمه حضار
catcall

مترادف ها

alarm sound (اسم)
سوت

whistle (اسم)
سوت، صفیر، غژغژ کننده

catcall (اسم)
سوت، صدای سوت، جیغ

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

سوتسوتسوتسوت
سوت در زبان دری اوشِپِلَق و در زبان پشتوی پاراچنار اِشپیلَق یا اشِپِیلَق.
✍️سوت ( Sut ) کوچک ترین واحد اندازه گیری وزن طلا است که معادل یک میلی گرم ( 0. 001 گرم ) می باشد. این واحد به طور خاص در بازار طلا و جواهرات برای سنجش وزن قطعات کوچک طلا استفاده می شود.
👈معادل سازی: هر گرم طلا معادل ۱۰۰۰ سوت است. بنابراین، برای تبدیل سوت به گرم، کافی است مقدار سوت را بر ۱۰۰۰ تقسیم کنید و برای تبدیل گرم به سوت، مقدار گرم را در ۱۰۰۰ ضرب کنید.
...
[مشاهده متن کامل]

👈کاربرد: سوت بیشتر در طلافروشی ها و در معاملات طلا برای اندازه گیری وزن قطعات کوچک مانند جواهرات ظریف و طلاهای کم وزن به کار می رود.

«سوت» ( به انگلیسی: Whistle ) یک تک آهنگ از فلو رایدا است که در ۲۴ آوریل ۲۰۱۲  ( ۲۰۱۲ - 04 - ۲۴ ) منتشر شد.
این تک آهنگ در چارت های ، اسکاتلند، نروژ، استرالیا، لهستان، سوئد، سوئیس، نیوزلند، در رتبه اول و در چارت های ایتالیا، والونیا، فرانسه، آلمان، اسپانیا، دانمارک، فنلاند، فلاندرز، اتریش، بریتانیا جزو ده ترانه اول قرار گرفت.
...
[مشاهده متن کامل]

سوت
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/سوت_(ترانه_فلو_رایدا)
سَوت: معیار اعشاری ی گرم در توزین طلاست.
نظر فوق الذّکر جناب باقری کاملاً درست است.
واژه سوت از سانسکریت सप्तन् ( saptan ) ، از پروتو - هندوایرانی *sapt�، از پروتو - هند و اروپایی *septḿ̥. همزاد با کالاشا نشست.
منبع. النا بشیر، مولا نگاه، رحمت کریم بیگ ( 2022 ) �سوت�، در فرهنگ لغت دیجیتال خوار - انگلیسی با صدا چاپ دوم، شیکاگو، I. L. : مرکز زبان و منطقه جنوب آسیا، دانشگاه شیکاگو، آرشیو شده از نسخه اصلی در 2023 - 01 - 19.
...
[مشاهده متن کامل]

هشتک
صفیر
در لری بروجردی شیتَک
سوت در ترکی میشه شیر خوردنی
خود صود
ت از دهان میشه فیشقا
در گویش ده ما در بچگی من سوت شده یعتی سوراخ سوراخ شده و سوت کردن یعنی از فرط استعمال نخ نما و سوراخ سوراخ کردن. سوت با کشیدن و یعنی مندرس و نخ نما و سوراخ سوراخ
دراصفهان قدیمی ها ( مادربزرگامون ) لباسی که سوراخ سوراخ شده بود را می گفتند سوت شده
سوت:[ اصطلاح بازار طلا]سوت کوچکترین واحد اندازه گیری وزن است، هر گرم برابر با ۱۰۰۰ سوت است.
در زبان پارسی دری و گویش افغانستانی به سوت ، اوشپلاق ، اُشپُلاق ، هُشپُلک گویند.

در اصفهان؛ مسن ترها ( خصوصا ) می گویند :
شوت
به جای آنکه بگویند : سوت
در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری ) -
سوت شو: گم و گور شو، گمشو، مفقود شو، ناپدید شو، بزن به چاک! -
نیست شو، محو و نابود شو - دور شو، برو، بپر، رم شو ( رمیدن )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس