سوار شدن ؛ برنشستن. رکوب. ( یادداشت بخط مؤلف ) .
- || مسلط شدن. چیره گردیدن : نصر احمد سامانی. . . بر همه آداب ملوک سوار شد و بی همتا آمد. ( تاریخ بیهقی ) .
بگرد خویش همی گرد و نقش خویش بدان
اگر بوهم شدستی بر اسب عقل سوار.
ناصرخسرو.
🔴 CARGet in the car ( سوار شدن ) / Get out of the car ( پیاده شدن )
🔴 TAXIGet in the taxi ( سوار شدن ) / Get out of the taxi ( پیاده شدن )
🔴 BUSGet on the bus ( سوار شدن ) / Get off the bus ( پیاده شدن )
... [مشاهده متن کامل]
🔴 SHIP
Get on the ship ( سوار شدن ) / Get off the train ( پیاده شدن )
🔴 TRAIN
Get on the train ( سوار شدن ) / Get off the train ( پیاده شدن )
🔴 BICYCLE / Bike
Get on the bike ( سوار شدن ) / Get off the bike ( پیاده شدن )
🔴 MOTORCYCLE
Get on the motorcycle ( سوار شدن ) / Get off the motorcycle ( پیاده شدن )
🔴 HELICOPTER
Get in the Helicopter ( سوار شدن ) / Get out of the helicopter ( پیاده شدن )
🔴 SUBMARINE
برای زیر دریایی استثناعاً هر چهار تاش قابل استفاده است. هم on هم in
🔴 BOAT
قایق هم بستگی داره به اندازه ش. اگه عرشه داره on و اگه نداره in
You "get out of" a helicopter, like you "get out of" a car. You "get off" a form of public transport, like plane, train, bus and also bike. You "get out of" something which encloses or surrounds you.
Ride
پای در رکاب آوردن: سوارشدن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۵ ) .
Getting on or ride یعنی سوار شدن
کولی گرفتن ؛ بر پشت سوار شدن حریف بازی را. بر کول حریف نشستن در بعض بازیهای کودکان پس از بردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . و رجوع به ترکیب قبل شود.
بر ( پشت ) مرکب نشستن
Computerstore فروش لوازم دیجیتالی و کامپیوتری
رکوب
Get on or board
رکب
Get on
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)