سوء استفاده

/su~e~estefAde/

    abuse
    ill-usage
    imposition
    jobbery
    misapplication
    misgovernment
    misuse
    misfeasance

فارسی به انگلیسی

سوء استفاده از ازادی
license

سوء استفاده از استعدادهای خود
self-abuse

سوء استفاده از دوستی
liberty

سوء استفاده از مقام
malfeasance, misconduct

سوء استفاده امیز
exploitative

سوء استفاده مالی
graft

مترادف ها

graft (اسم)
اختلاس، سوء استفاده، پیوند، قلمه، پیوند بافت، پیوند گیاه، گیاه پیوندی

abusage (اسم)
سوء استفاده، سوء استعمال

misuse (اسم)
سوء استفاده، بد رفتاری

ill use (اسم)
سوء استفاده، بد رفتاری

jobbery (اسم)
سوء استفاده، سودجویی، کارچاق کنی

ill usage (اسم)
سوء استفاده، سوء استعمال، بد رفتاری

ill-treatment (اسم)
سوء استفاده، بد رفتاری

پیشنهاد کاربران

سوء استفاده =دُش بهره گیری ، دُش کارگیری
بدبهره گی
استفاده ی ناصحیح از گفتار یا رفتار کسی بر علیه خودش
بهره وری نابجا / بهره وری ناروا
نمونه:
. . . این خودِ سرمایه است؛ بی هیچ بهره برداری نابجایی ( سوء استفاده ) از آن و هنگامی که کاربدست شد، جلوی آن را نمی توان گرفت.
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/04/blog - post_90. html
دُش بهره وری، کج بهره وری، دُش یا کج بهره برداری یا سودبَری.
اَبکاربَری یا اَبیکارگیری به معنای سوء استفاده یا اَبیوز abuse است.
Abuse

بپرس