سهو

/sahv/

    erroneous
    glitch
    goof
    mistake
    oversight
    error
    slip
    slip-up

فارسی به انگلیسی

سهو در تعبیر
mistranslation

سهو کردن
blunder, err, slip, mistake, to make an error or mistake

مترادف ها

slip (اسم)
گمراهی، باریکه، اشتباه، روکش، سهو، خطا، اولاد، ستون، نسل، لغزش، قلمه، زیر پیراهنی، خطابه خواندن، نهال، تکه کاغذ، لیزی

error (اسم)
ضلالت، غلط، اشتباه، سهو، خطا، خبط، تقصیر، لغزش، عقیده نادرست

mistake (اسم)
غلط، اشتباه، سهو، خطا، خبط، بدشانسی

wrong (اسم)
اشتباه، سهو، تقصیر و جرم غلط

blunder (اسم)
اشتباه بزرگ، اشتباه لپی، سهو، خطا، خبط

oversight (اسم)
سهو، از نظر افتادگی، اشتباه نظری

inadvertence (اسم)
سهو، سرسری، غفلت، بی ملاحظگی، بی توجهی، عدم توبه، ندانستگی، عدمتعمد

omission (اسم)
سهو، حذف، فروگذاری، غفلت، از قلم افتادگی

inadvertency (اسم)
سهو، سرسری، غفلت، بی ملاحظگی، بی توجهی، عدم توبه، ندانستگی، عدمتعمد

miscue (اسم)
سهو، خطا

پیشنهاد کاربران

فراموش کردن، جا گذاشتن، جا انداختن، از قلم افتادن
سهو: [اصطلاح حقوق]غفلت از چیزی بطوری که با کوچکترین یادآوری متنبه گردد. هر سهوی اشتباه است ولی هر اشتباهی سهو نیست.
اشتباه، خبط، خطا، سقط ، سقیم، غلط، نادرست، ناصواب ، لغزش، نسیان، غفلت، فراموشی، فراموش کردن، خبط کردن، خطا کردن
طایفه سهونی بختیاری ساکن
در دهستان جهانگیری *زیلایی *جنوبی
مسجدسلیمان
محل سکونت ایل منجزی بهداروند
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
طایفه زیلایی خلیلی
طایفه مال احمدی منجزی
طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی
ناخودکرد

بپرس