سهل العبور

/sahlol~obur/

    easy to pass
    easy to cross

مترادف ها

approachable (صفت)
نزدیک شدنی، سهل العبور

پیشنهاد کاربران

آسان رو. آسان گذر. راه آسان. آسان راه:سهل العبور.
سهل العبور: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است:
زَبیسیا zabisyā ( زب خراسانی و ایسیا از اوستایی: ایثیه işya )
سهل به معنای آسان و عبور به معنای رد شدن، گذر کردن
پس معنی "سهل العبور" : راهی که میتوان به آسانی از آن عبور کرد/رد شد.

بپرس