easel
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
وضع، سه پایه، شهرت، ایست، پایه، مقام، توقف، بساط، دکه، موضع، ایستگاه، توقفگاه، میز کوچک، دکه دکان، جایگاه گواه در دادگاه، سکوب تماشاچیان مسابقات
سه پایه، پیش بخاری
سه پایه، سه رکنی، چیزی که سه پایه داشته
سه پایه، سه پایه نقاشی
سه پایه، دیگپایه
سه پایه
سه پایه، بست، گیرنده، نگاه دارنده، دارنده، اشغال کننده
سه پایه
پیشنهاد کاربران
د دادکتر دارو
سه پایه : نسر طایر ( عقاب ) که از صورت های شمالی است.
سه پایه ی شاهان :آلت شکنجه ی شاهان ، دار
تا نزد شاه شب سه پایه خویش
بود ترسان دلش ز سایه خویش
معنی بیت : همه ی روز را از سایه ی خود می ترسید تا اینکه شب شد و ستارگان طلوع کردند و شاه شب سه پایه ی خویش را که صورت فلکی عقاب است در آسمان نصب کرد . ایهاماً ماه در آمد .
... [مشاهده متن کامل]
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 548 )
سه پایه ی شاهان :آلت شکنجه ی شاهان ، دار
تا نزد شاه شب سه پایه خویش
بود ترسان دلش ز سایه خویش
معنی بیت : همه ی روز را از سایه ی خود می ترسید تا اینکه شب شد و ستارگان طلوع کردند و شاه شب سه پایه ی خویش را که صورت فلکی عقاب است در آسمان نصب کرد . ایهاماً ماه در آمد .
... [مشاهده متن کامل]
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 548 )