سنگین

/sangin/

    low
    grave
    heavy
    labored
    leaden
    massive
    onerous
    weighty
    reserved
    solemn
    burdensome
    sumptuous
    polite
    indigestible
    hardto digest
    profound
    dull
    high-proof
    hefty
    modest
    ponderous
    sober
    solemnly
    heavily

فارسی به انگلیسی

سنگین اسلحه
heavy-armed

سنگین بار
heavily

سنگین بار کردن
tax

سنگین بارانه
heavily

سنگین بودن
heaviness

سنگین تر بودن
outbalance, outweigh

سنگین تر کردن
weight

سنگین دل

سنگین شدن
gain

سنگین قیمت
precious, costly

سنگین و اهسته
lazy

سنگین و بد قواره
lumpy

سنگین و خسته کننده
ponderous

سنگین و رنگین
demure

سنگین و عضلانی
beefy

سنگین و ناجور
ponderous

سنگین وزن
heavyweight, heavy

سنگین کردن
to make heavy or burdensome, weight

مترادف ها

hard (صفت)
خسیس، سفت، ژرف، سخت، دشوار، سخت گیر، فربه، زمخت، قوی، شدید، سنگین، پینه خورده، مشکل، معضل، نامطبوع، پرصلابت، قسی

serious (صفت)
فکور، جدی، سخت، مهم، فربه، سنگین، خطر ناک، وخیم، خطیر

earnest (صفت)
جدی، با حرارت، مشتاق، مهم، سنگین، دلگرم، صمیمانه

sober (صفت)
هوشیار، سنگین، عاقل، بهوش، متین، موقر، میانه رو

laden (صفت)
پر، سنگین، مملو، سنگین بار، بارگیری شده

heavy (صفت)
سخت، ابستن، بار دار، پر زحمت، فربه، تیره، کند، قوی، سنگین، ابری، زیاد، گران، توپر، وزین، دل سنگین، سنگین جثه

ponderous (صفت)
پر زحمت، سنگین، وزین، خیلی سنگین

burdensome (صفت)
شاق، غم انگیز، سنگین، گرانبار، ناگوار

onerous (صفت)
دشوار، شاق، سنگین، گران، طاقت فرسا

lumpish (صفت)
کودن، لخت، سنگین، گنده، لش، تنه لش

lumpy (صفت)
ناهنجار، قلنبه، سنگین، ناصاف، موج دار

grave (صفت)
سخت، بزرگ، مهم، بم، سنگین، خطر ناک، غمگین، موقر، مکدر

hefty (صفت)
قوی، سنگین، ثقیل

weighty (صفت)
موثر، مهم، سنگین، وزین، پربار، با نفوذ

cumbersome (صفت)
مایه زحمت، سنگین، بطی ء

loggy (صفت)
کند، سنگین، بطی ء، سنگین در فکر و حرکت

logy (صفت)
کند، سنگین، بطی ء، سنگین در فکر و حرکت

demure (صفت)
جدی، فروتن، سنگین، متین

unwieldy (صفت)
سنگین، صعب، بد هیکل، گنده، دیر جنبش

saturnine (صفت)
شوم، افسرده، سنگین، عبوس، دلتنگ، سربی

stodgy (صفت)
انباشته، قلنبه، گردن کلفت، سنگین، سنگین وکندرو

weighted (صفت)
سنگین، دارای وزن زیاد

پیشنهاد کاربران

به Kasrā Xosrawī🕊 Kermānšāhbar:
کردی جنوبی و مرکزی کجاست؟! به من در درازای تاریخ یک سند نشان بده که از این واژگان جعلی جنوبی و مرکزی جایی استفاده کرده باشند. راستی کُردی غربی به گمونم سوئد هست درسته؟
راستی نگفتی IR کوته نوشت چه چیزی است؟
کردی جنوبی و مرکزی: قُرس Qors
demure ( از لحاظ اخلاقی )
مقابل سبک پرحجم صبور کم حرف
چون در ترازو سنگ وزنه گذاشته میشده واژه سنگین یعنی سنگ بیشتر پدیدار شده
کلمه ی "سنگین" با تلفظ /sangin/ ا ز دو قسمت تشکیل
شده است . 🧐قسمت :سنگ که به عنوان اصطلاح زمین
شناسی یعنی ماده ی سفت وسخت که جزو ساختمان پوسته
جامد زمین هست . وقسمت :*ین* که یکی از علامت های
...
[مشاهده متن کامل]

صفت نسبی هست . یعنی منسوب به ( نسبت داده شده به ،
ساخته شده از ) . 👈 در نتیجه "سنگین" یعنی منسوب به سنگ
ساخته شده از سنگ ، نسبت داده شده به سنگ .
مثال :مجسمه ی سنگین یعنی مجسمه ای که از سنگ ساخته
شده باشد . 🗿
🙋‍♀️علاوه بر این معنی ، سنگین معنای دیگری نیز دارد :ثقیل،
گران . که در این حالت متضادش "سبک" می باشد . 👈👩‍⚕️👉

سنگین: [اصطلاح مداحی ] آن گاه که مداح، شعر را با آهنگ کشدار، بخواند به نحوی که حالت سینه زنی، ممتد و با فاصله باشد، اصطلاحاً "سنگین" گفته می شود.
ثقیل
گران
سنگین: سنگ ین ( زرین:زر ین - آهنگین: آهنگ ین - سیمین: سیم ین )
شما به اشتباه سنگین را سن گین وارد کردید. پسوند ین با پسوند گین متفاوت است.
گین در اصل آگین یا همان آجین می باشد که به معنای چینش و چیدمان و سرشار و پر هم معنی میدهد .

بپرس