سنگربندی

/sangarbandi/

    entrenchment
    fortification
    intrenchment

فارسی به انگلیسی

سنگربندی موقت
fieldwork

سنگربندی کردن
entrench, fortify

سنگربندی کردن در خیابان ها
barricade

مترادف ها

bulwark (اسم)
حامی، پناه، بارو، موج شکن، دیوار، خاکریز، خاکریز یا جان پناه، دیواره سد، سنگر بندی

fortification (اسم)
تقویت، استحکام، بارو، سنگر بندی

entrenchment (اسم)
خندق، سنگر بندی، سنگر

پیشنهاد کاربران

بپرس