سنقر

/sonqor/

    gyrfalcon
    buzzard

مترادف ها

falcon (اسم)
باز، قوش، سنقر، شاهین، توپ قدیمی

buzzard (اسم)
سنقر، لاشخور، پرنده ای شبیه باز، ادم لاشخور و پست

gyrfalcon (اسم)
سنقر، شاهین کوچک

پیشنهاد کاربران

غلام
نوکر
پیشخدمت
بنده
میر شد محتاج گرمابه سحر
بانگ زد سنقر هلا بردار سر
بود سنقر سخت مولع در نماز
گفت ای میر من ای بنده نواز
✏ �مولانا�
سنقر ریشه در زبان مغولی دارد و گونه راستین آن واژه سُنخُر بود که از واژه سینقُر میاد که از زبان های ترکی گرفته شده و باز به زبان های ترکی برگشته و گونه دیگر آن سِنجِر یا سَنجَر است
سنقر: تازی شده ( معرب ) واژه پارسی " شنگار" به معنای باز شکاری است که بگونه " سنجار " نیز آمده است.
آنچه که در لغت نامه آمده تعریف وضعیت جغراقیایی کلمه میباشد لذا این کلمه نیازمند معنی است

بپرس