سندان میشه دستگاه آهنگری
آهن کرسی . [ هََ ک ُ ] ( اِ مرکب ) سندان .
Blacksmith's anvil
سندان: دکتر کزازی در مورد واژه ی "سندان " می نویسد : ( ( سندان می تواند بود که از دو پاره سن / دان ( پساوند ) ساخته شده باشد. پاره ی نخستین واژه همان می تواند بود که در ریخت زن در واژه ی "زندان" کاربرد یافته است. " سن" و "زن" را ریخت هایی بازمانده از زئنهٔ اوستایی به معنی جنگ ابزار آهنین می توان دانست که در پهلوی در ریخت زنzēn و در پارسی در ریخت " زین"، با دیگر گونی معنای آن به ساخت و ستام اسب، بازمانده است. ) ) .
... [مشاهده متن کامل]
( ( �گرفتار فرمان یزدان بود
و اگر چند دندانْش سندان بود. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۴۱۹. )
سندان ؛ در اصل ( زندان ) فارسی و از ترکیب دو واژه ( زن ؛ دان ) درست شده که ( زن ) فعل امر از زدن ؛ و پسوند ( دان ) به معنی محل ومکان
و رویهم یعنی ( جای زدن ) است