سنخ

/senx/

    class
    category
    group
    root
    origin
    bunch

فارسی به انگلیسی

سنخ گرای
classconscious

سنخ گرایی
class consciousness

مترادف ها

class (اسم)
جور، گروه، دسته، طبقه، نوع، رده، رسته، زمره، کلاس، سنخ، هماموزگان

پیشنهاد کاربران

سِنخ همان سنه ( سالیان ) است که مانند" سه راه" که به "سرخس "گراییده است به روندِ" پرگویی" به " سنخ " گراییده است.
صنخژ:مکار حق است در سایه زیرکی وارد میشود
سینیخ یا سنخ در ترکی یعنی شکستگی
سنخچی یعنی اورتوپد سنتی
سَنْخ: بنیاد، اصل.
در معنایِ گونه و نوع هم بکار می رود.
جمع آن هم می شود، سُنوخ، اَسناخ.

بپرس