سنجاب

/sanjAb/

    squirrel
    grey squirrel

فارسی به انگلیسی

سنجاب زمین زی
gopher

مترادف ها

squirrel (اسم)
موش خرما، سنجاب، سنجاب یا خز موش

پیشنهاد کاربران

این ادعاهای جعلی درباره واژهٔ �سنجاب� و منشأ آن را مرحله به مرحله نقد علمی کنیم و با منابع معتبر تطبیق دهیم:
- - -
۱. ریشهٔ واژه �سنجاب� در منابع معتبر
فارسی باستان و پارسی میانه:
...
[مشاهده متن کامل]

پارسی میانه: sančāp یا sanšāp
معنی: جانوری کوچک، پرجنب وجوش، معمولاً درخت نشین.
فارسی نوین: �سنجاب� از پارسی میانه مستقیماً وارد شده و تغییر واجی اندکی داشته است.
منابع:
MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary, Routledge, 1971.
Windfuhr, G. The Iranian Languages, Routledge, 2009.
نتیجه: واژه اصالت ایرانی و کهن دارد و نه ترکی.
- - -
۲. واژه در زبان های دیگر
عربی: السنجاب، وام گرفته از فارسی برای حیوانی که معادل محلی نداشته است.
ترکی: sincap، وام گرفته از فارسی.
> این نمونه، نمونهٔ روشن انتقال فرهنگی و زبانی است.
- - -
۳. نقد ادعای جعلی: �سنجاب = سن جاب� و ریشهٔ ترکی
ادعا: �سن جاب� مثل پنجاب، مرنجاب، ریشهٔ ترکی دارد.
واقعیت:
1. هیچ منبع تاریخی یا لغت نامه معتبر ترکی چنین ریشه ای را برای �sincap� یا �سنجاب� ذکر نکرده است.
2. Punjab و Maranjab نام های جغرافیایی هستند و تحلیل آن ها با �سنجاب� ارتباط ندارد.
3. واژه در اوستا و پارسی میانه پیش از ورود ترک ها به ایران وجود داشته است.
- - -
۴. منابع کلاسیک فارسی
دهخدا: سنجاب جانوری است معروف از موش بزرگ تر و پوست آن برای پوشاک استفاده می شود.
بحرالجواهر، برهان، حدودالعالم و آنندراج: همگی سنجاب را به ایران و خاور نزدیک مرتبط می دانند، نه ترکستان.
> نکته: برخی متون قدیمی ممکن است حیوانات یا محصولات خارجی را �ترک� یا �سقالبه� نسبت دهند، ولی این بیان جغرافیایی و تجاری است، نه ریشهٔ واژه.
- - -
۵. واژهٔ �وروره� و ریشهٔ هندواروپایی
اوستایی: vara / vuru
پارسی باستان: مشابه vara
ریشهٔ هندواروپایی: ( o ) wer - = �بالا رفتن، چرخیدن�
همخوانی معنایی با رفتار سنجاب: بالا رفتن از درختان و حرکات پرجنب وجوش.
منابع: Pokorny, Julius. Indogermanisches etymologisches W�rterbuch, 1959.
- - -
۶. جمع بندی
1. سنجاب: واژه ای کهن ایرانی است، از پارسی میانه وارد فارسی نوین شده و نه ترکی.
2. وروره: با ریشهٔ هندواروپایی ( o ) wer - ارتباط دارد و توصیف کننده رفتار حیوان است.
3. ادعاهای جعلی مبنی بر ریشهٔ ترکی یا تحلیل �سن جاب� قابل قبول نیست و مبتنی بر گمانه زنی بدون مستند علمی است.
4. منابع کلاسیک و معتبر فارسی و پارسی میانه، اصالت ایرانی واژه را تأیید می کنند.
- - -

شیرک دار بالاگریوه
در لری بختیاری
شیرشیرک دار
سنجاب ( سن جاب ) جاب مثل پنجاب، مرنجاب ( کویری در بید گل کاشان ) سنجاب یک کلمه تورکی است.
بند به اشتباه لغت نامه دهخدا رو جز منبع متن پایین قرار دادم
سنجاب. [ س ِ / س َ ] ( اِ ) جانوری است معروف از موش بزرگتر و از پوست آن جانور پوستین سازند و آنرا از ترکستان آورند. ( برهان ) . نام جانوری است که از پوست آن پوستین سازند. جانوری است در ترکستان که از پوست وی پوستین کنند. ( بحر الجواهر ) . جانوری است بزرگتر از موش و کوچکتر از گربه ، مویش در نهایت نرمی و نزاکت و از پوست آنها پوستین گرانبها سازند و این بیشتر در بلاد صقالبه و ترک باشد. ( آنندراج ) . حیوانی است چون سمور و موی آن از سمور نرم تر است ، برنگ خاکستر و از آن بطانه جامه زمستانی کنند. این کلمه به گفته ثعالبی فارسی معرب است. جانورکی که پشم آن رنگ خاکستری دارد و از پوست آن جامه های موئین کنند. و رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 50 شود :
...
[مشاهده متن کامل]

و از او ( از ولایت تبت ) مشک بسیار خیزد و روباه سیاه و سنجاب. ( حدود العالم ) . و از این ناحیت ( تغزغز ) مشک بسیار خیزد روباه سیاه و سرخ و ملمع، موی سنجاب ، سمور، قاقم ، فنک ، سبیجه ، ختو و غژغاو. ( از حدود العالم چ دانشگاه تهران ص 276 ) .
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇

واژهٔ سنجاب فارسی است و در زبان پارسی میانه سنچاپ نامیده می شده است. این واژه به زبان های عربی و ترکی هم راه یافته و در زبان ترکی �sincap� و در زبان عربی �السنجاب� نامیده می شود. برخی افراد به آن �خز موش� و �موش خرما� نیز می گویند که واژه موش خرما به غلط بر این حیوان اطلاق شده است و به نظر می رسد که واژه خز موش واژه ای اصیل و فارسی است که در دوره قبل از اسلام، بر این جانور اطلاق می شده است. در گذشته های دور صید سنجاب در سرزمین خوارزم و جمهوری آذربایجان که بخشی از ایران بوده رایج و متداول بوده است و پوست های سنجاب خزری و خوارزمی از شهرت خوبی برخوردار بوده است. نام دیگر سنجاب در فارسی وَروَره است که ریشه آن به ریشه هندواروپایی ‎* ( o ) wer - ‏ برمی گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع ها. لغت نامه دهخدا
فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ پهلوی به فارسی
فرهنگ ریشه واژگان فارسی
فرهنگ لغت عمید
فرهنگ فارسی معین

در پاسخ آقای درود که گفتند واژه ی سنجاب کجایی است، چون هم ایرانیان به کار می برندش و هم عرب ها.
پاسخ: من در وام واژه ها در زبان عربی که با ترجمه ی سیدحمید طبیبیان است، در برگه ی 23 دیدم که:
سمور و سنجاب دو واژه از پارسی اند که به زبان تازی هم رفته اند و در زبان تازی: سَمُّور، سِنجاب شده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

این دو جانور در عربستان نبوده است پس عرب ها هم برایش واژه ای نداشتند ازین رو نام این دو جانور را از ایرانیان گرفته اند.
بووووووووس به همه ی زبان پژوهان خفن جهان.

پارسی پهلوی میشه سَنچاپ پس خواهشمندم گُه نخورید این واژه پارسی هست نه اربی.
چون اعراب نیز این واژه رو استفاده می کنند و به نظر نمی آید به خاطر ( ج ) این واژه پارسی باشد
پس لطف کنید اگر کسی پارسی آن را میداند ( مثلا سنگاب ) با مدرک بگوید
پیشنهاد من
پِرغیخ perghīkh
سنجاب یا چند نوع موش
سنجاب یا نوعی موش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)