سنج

/sanj/

    meter _
    type
    cymbal

فارسی به انگلیسی

سنج گر
meter, metre

سنج نوار
cymbalist

مترادف ها

chime (اسم)
سنج، ترتیب زنگهای موسیقی، ناقوس رابصدا دراوردن

cymbal (اسم)
سنج

پیشنهاد کاربران

در ودایی ( یا سانسکریت ) ریشه ی " سَج:saj" یا " سَنج:sanj " به چمِ " پیوند دادن، وصل کردن/اتصال دادن، اَفیوزاندن، الحاق کردن، چسباندن، سنجاق کردن، آویزان کردن، به دار آویختن" آمده است. در زبانِ پارسیِ باستان و در سنگنبشته داریوشِ بزرگ ( بیستونDB ) واژه یِ " فراهَجَم:frāhajam" یا "فراهَنجَم: frāhanjam " آمده است ؛ " fra - haj" یا " fra - hanj" در زبانِ پارسیِ باستان به چمِ " به دار آویختن، آویزان کردن" آمده است ( در ودایی: pra - saj یا pra - sanj ) . آشکارا یک دگرگونیِ آوایی " س/ه " که در زبانِ سانسکریت/ایرانی به فراوانی دیده می شود، رُخ داده است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ی " سنجاق" برآمده از واژه یِ " سَنج:sanj" و پسوندِ " - آق" است که خودِ این پسوند نیز برآمده از پسوندهایِ پارسیِ میانه " اَگ: ag" یا " آگ :āg است.
این واژگان به روشنی با واژه ی "haengen" و " henken" ( آلمانی ) و " hang" ( انگلیسی ) همریشه هستند.
نکته: کریستین بارتولومه " frāhajam" یا " frāhanjam" را از ریشه ی " هَنگ:hang" دانسته که بُن کُنونیِ آن به ریختِ " هَجَ: haja" یا " هَنجَ: hanja" می آید. ( در این باره به زیرواژه یِ " ختن" در همین تارنما بروید و پیامِ شماره ی 1 ام را که درباره یِ ریشه هایِ اوستاییِ پایان یافته به " - َ نگ: ang - " است، بخوانید. )
پرسش:
اینکه واژگانِ اروپاییِ نامبرده نیز با آوایِ " ه" آغاز می گردند و بیشتر به پارسیِ باستان نزدیکتر هستند تا سانسکریت، نشانه ی چیست؟
. . . . . . . . . . . . . . .
پَسگشتها:
1 - ستون 1743 از نبیگ " فرهنگنامه زبان ایرانی کهن" ( کریستین بارتولومه )
2 - رویبرگ 175 و 183 از نبیگ " Woerterbuch Der Altpersischen Koenigsinschriften" ( رودیگر اشمیت )
3 - رویبرگ 63 از نبیگ " Die altpersischen Inschriften der Achaimeniden : سنگنبشته هایِ پارسیِ کُهنِ هخامنشیان ) " ( رودیگر اشمیت ) - سنگنبشته داریوشِ بزرگ - بیستون DB

سنجسنجسنج
برابرواژه ها🇮🇷
∆ ارج، ارجش، بها، تایی، سنج
∆ ارز = بها، ارج، سنج
∆ ارزش = سنجه، بها
∆ هم ارز = برابر، همتا
∆ کم ارزش = ارزان، کم بها
∆ بی ارزش = ناچیز، بی بها، نیارزش، رایگان ( مفت )
∆ با ارزش = ارزشی، بهادار، ارجمند، ارزشمند، سپندا، زرین، پرگهر
سنج:اندازه.
[" بلندا سنج ": ( ارتفاع سنج ) . ]
سنج در سنسکریت به صینج śinj و به معنی جیرینگ جیرینگ کردن است مانند جیرینگ جیرینگ النگوها در دست.
سِنِج یا سِنِد شاهی از دودمان دوم مصر باستان است که گمان می رود پس از ونگ به پادشاهی رسیده باشد و به احتمال زیاد در زمان وی یک تجزیه موقت در مصر صورت یافته و مصر به دو بخش شمالی و جنوبی منقسم گردیده و او پادشاه نیمه شمالی در پایتختی ممفیس حکومت می نموده.