در زبان ترکی آذربایجانی به معنای تو ، شما میباشد.
age
ما در اوستایی {زَر} را به چَمِ {مسن شدند، سالخورده شدن} داریم که کُنیکی ( مفعولی ) - گذشته آن واژه {زَرتَ} است.
پس کارواژه {زَرتَن} ساخته میشود به چَمِ {مسن شدن، سالخورده شدن، افزایِشِ سن} و از این روی واژه {زَرته} ( پسوندِ ه} به چَمِ {مُسِن} و {زَرتا} ( پسوندِ ا ) به چَمِ {سِن} ساخته میشود.
... [مشاهده متن کامل]
این درست است اگر دِگَرگونی آوایی ای نداشتیم. یِک دِگَرگونی آوایی {ر/ل} است که در این باره به گمانم رخ نمی دهد، و یکی دیگر {ز/ج} است و دیگری {ز/د} که برای واژگانی از این دَستِ {زَر/زَرتَ} کم رخ می دهند.
یِک چیزی نیز داریم به نامِ زاِیشِ آوایی که اینگونه است که یِک آوا یا همان وات ( =حرف ) به واژه افزوده میشود، که در این باره، تنها گونه ای که میشود، زایِشِ آواییِ {ا} است که واژه {زار} ساخته شود، ولی ما هم اکنون نیز واژه {زارتَن/زار} را داریم، پس به گمانم این نیز رخ نمی داد.
( شاید دگرگونی آوایی بود که از کلم ( =قلم ) انداختم، خشنود میشوم آن را به من بگویید )
بِدرود!
زیو
از واژه زیوش به چم عمر برگرفته ام.
ما در زبان مازندرانی به سِن سِند میگوییم و این نشان میدهد اسناد هم که نوعی کهنگی و گذشت زمان را در خود جای دارد از همینجا آمده => سند یا سن = مدت زمان کهنگی
هم به معنای طول عمر فعلی فرد مقابله
هم همون کلمه scene انگلیسی به معنای صحنه نمایشه
هم به زبون ترکی به معنای "تو" یا به طور مودبانه تر "شما" هستش
سن یک واژه پارسی است چون در عربی می شود عمر و در ترکی یاش واژه سن صد درصد پارسی است.
۹۸ درصد لغات عربی که ملاحضه میکنید بطور کل و تماما از کلمات ترکی قرض گرفته اند
مثل سن که سال هست ما باید این کلمات را سریعا بنام خود ثبت کنیم
مزگت = مسجد از سجده نیستا؟؟!!!
گوراب = جوراب هنوز دلیلی براش ندارم گ رو ج کنید
همه کسانی که گفتند سنات و سناتور و سن اری است چرت میگویند سن برای نوزاد هم به کار میرود و سناتور انست که در سنا باشد و سنا بچم پیر است - سن عربی به چم گذشت زندگی نخست از دندانه و دندانه گرفته شده
سِن به معنای صحنه نمایش هم است و میتواند به کنسرت نیز اشاره داشته باشد.
به این مثال از آهنگ بغض یاس توجه کنید:
بغض یعنی پا به سن بزارم /بازم نمیتونم تو ایران پا به سن بزارم
در زبان ترکی به معنای تو هستش
سن sen در زبان ترکی به چم تو است.
واژه ی سن با واژه ی سناتور هم ریشه است زیرا واژه پارسی کهن hanata و واژه ی پهلوی شنات ŝināt به معنی سال و سنه با تغییری در حرف ش که به س بدل شده ( خروش /خروس ) واژه ی پهلوی شنات به سنات بدل شده به زبان
... [مشاهده متن کامل] لاتین وارد شده بنابراین در لاتین سناتور معنی مسن ، و کهنسال و در معنی امروزی ریش سفید معنی می دهد .
سن سن تکرار کلمه سن به معنای عمر بالا و بالطبع درک و فهم بالا و درایت بیشتر
سن سن تاکید بر درایت بالای اهالی آن است
Yaş مثال:?Yaşın kac=چند سالته؟.
Age.
سن ( CEN ) [اصطلاح پاراگلایدر]: موسسه گواهی استاندارد گلایدر اروپا
.
لغت آریایی سن به معنای عمر قدمت کهنگی از ریشه پیشاهندواروپایی sen - به معنای old پیر به دست آمده که به عربی و عبری نیز راه یافته و در سنسکریت सन sana خوانده میشود. سن در اوستایی به شکل hana - و سپس در پارسی کهن به شکل hanata - به معنای old age, lapse of time و در پهلوی به شکل شنات ŝin�t =سال - سنه درآمده است ( سـ و شـ بدل همدیگرند مانند خروس - خروش ) . سن در ارمنستان hin հին در یونان enos در ولز hen خوانده میشود و با واژگان لاتین سنا و سناتور همریشه است. واژه سن را به غلط به واژه عربی سن به معنای دندان رپت داده اند زیرا شمردن دندان چارپایان نشانگر سن آنهاست. اگر این افسانه درست بود مایه خواری آدمیان میشد زیرا دانستن سن کسان اشاره داشت به شمردن دندان آنان یعنی همان کاری که با چارپایان میکنند. بدینسان لغت سنه همتای واژه تاریخ است و واژگان عربی سنوات مسن سنین جعلی هستند.
... [مشاهده متن کامل] معنی به کردی
ته مه ن
واژه سن/senn در معنی age در خانواده زبان های ایندو - اروپایی دارد به کار رفته است. این واژه در کلمات انگلیسی همچون senator ، senior و . . بعنوان ریشه به کار رفته است:
Sen iorSen at ( e ) orو در هر دو واژه مفهوم که کهنگی و پختگی و پیش کسوت بودن آشکارا القا می شود. ریشه این کلمات انگلیسی برگرفته از واژه لاتین ( sen ( ex می باشد که به معنی old یا old man می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
همچنین Shannon نام رودی است در ایرلند، مرکب از sean به همان معنی سن / old و پسوند on - . واژه شانون/Shannon بعنوان اسم فرد نیز رایج می باشد که به همان معنی old و wise و با سن و سال و پر تجربه اشاره دارد.
مرجع: یوتیوب، کانال Originally Same
در سن چهل سالگی انسان آگاهانه تر زندگی می کند هر کاری که انجام می دهد چه خوب چه بد می فهمد بهتر از آن یا بدتر ازآن می توانست انجام دهد و حاضر است عقوبت و یا پاداشش را بپذیرد ای کاش آدمی بدنیا میامد چهل سالش بود وبهتر است تصمیم بگیریم در چهل سالگی یکبار دیگر بدنیا بیاییم.
سن یعنی مدت زمانی که هر کسی سر کرده ، که از زمان تولد او شروع می شود و مقیاس های آن بارای نوزادان ( ماه ، روز ) و کسانی که ( ۱ ) ساله شده اند هم از واحد سال استفاده می شود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)