سمی

/sammi/

    poisonous
    toxic
    noxious
    poison
    poisonously
    virulent
    venomous

مترادف ها

noxious (صفت)
مضر، مهلک، موذی، سمی

toxicant (صفت)
سمی، مسموم کننده، مسموم، داروی سمی

venomous (صفت)
زهر الود، سمی، زهردار

toxic (صفت)
سمی، زهری، ناشی از زهر اگینی، زهراگین

poisonous (صفت)
سمی، زهردار، سم دار

pestilent (صفت)
مهلک، سمی، طاعونی، طاعون اور

پیشنهاد کاربران

در اوستایی "ویش" به معنای " سم، ماده سمی" و به آلمانی برابر با "giftige Substanz، Gift" آمده است. این واژه به همین ریخت در زبانِ پارسیِ میانه کاربرد داشته است.
همچنین واژه "ویشَ' وَنت" در اوستایی به معنای " سمی" و به آلمانی برابر با "giftig" آمده است که اُزوارشِ این واژه به زبانِ پارسیِ میانه، "ویشومَند" بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

. . . .
پَسگشت:
ستون 1473 از نبیگ "فرهنگنامه زبانِ ایرانیِ کهن" ( کریستین بارتولومه )

دوبله سمی جومونگ
airy adjective
marijuana - intoxicated US, 1949
• I just got a little high and airy with the sticks and they made me
feel better[. ] — Hal Ellson, Duke, p. 3, 1949
زهر زده ( در تاجیکستان )
نام گزاری کردن
زهرآگین، زهرآلود، زهرناک، سم آلود، سمدار، کشنده
مخفف اسم سمانه