سماعی

/samA~i/

    auricular
    founded on usage
    irregular
    heteroclite

مترادف ها

sonic (صفت)
صوتی، شنودی، سماعی، وابسته به سرعت صوت، در میدان شنوایی

auricular (صفت)
گوشی، سماعی، وابسته بگوش یا سامعه، وابسته بشنوایی، تواتری، دهلیزی

founded on usage or custom (صفت)
سماعی

پیشنهاد کاربران

شنیدنی وپنداشتنی:سماعی وقیاسی.
در این بیت منوچهری ظاهرا شتری که به آواز خو کرده باشد ( دبیر سیاقی )
شنیداری
سماعی به معنای شنیده. شنوا.
سلام معنای سماعی در شعر مولانا:
سماعی است سماعی است از آن سوی که سو نیست . . .
چه می شود؟
شنیده شده
بدون قاعده . بدون اصول

بپرس