سلمان

/salmAn/

    an iranian companion of the prophet
    [name of an iranian companion of the prophet]

مترادف ها

barber (اسم)
سلمان، سرتراش

hairdresser (اسم)
سلمان، ارایشگر مو

coiffeur (اسم)
سلمان، مردی که سلمانی زنانه باشد

پیشنهاد کاربران

من فقط تحلیل خود از نام مقدس سلمان را بیان مینمایم ( که اگر ارسال اول چاپ میشودلطفا این یکی نادیده گرفته شود )
سلمان احتمالا بایست با نام مسلمان و در فرهنگ و لغت ایرانیو فارسی ارتباطی داشته باشد که وقتیکه یک انسان مسلمان بگوید مسلمانم یعنی بگوید من سلمانم و این احتمالا نشانه ی دین جدید پیامبر گرامی اسلام ص بوده و باشد که پیامبر گرامی اسلام ص خواسته اند قدردانی خودشان نسبت به یار و یاور و صحابه ی گرامیشان را بنوعی جبران و جاودان نمایند و نام سلمان و مسلمان را تا آخر دنیا به یکدیگر گره بزنند که هر مسلمان و متعلق به هر کشوری که باشد یعنی یک سلمان فارسی . .
...
[مشاهده متن کامل]

سلمان به معنای سنگ بزرگ است منطقه ای در روستای انجیره شهرستان آبدانان وجود که سلمانه نامیده می شود و واقعا دارای سنگهای بسیار بزرگی است که از کبیر کوه به علت زلزله به پایین غلطیده اند.
روزبه، روز نیکو، سلمان فارسی، سلمان محمدی، روزبه فارسی و محمدی. آرایشگر احساسات، افکار، تفاهمات، تعقلات، تخیلات و توهمات بگونه پارسی. واقف و آگاه به علم پیشین و واپسین به قول پیامبر اکرم . سالِ مان : عصر ما ، بخت و اقبال رسالت ما. در آغاز با سبدی خرما در دست از دایره تنگ بردگی پا را بیرون نهاد و پا در حیطه آن کریم بزرگوار در جستجوی سه نشان. پس از حصول اطمینان از دو نشان اول و مشاهده مهر نبوت و به خاک افتادن به پای او و بوسیدن سر و روی او و رسیدن به مقام شایخ اهل بیت و بعد ها تبدیل شدن اش به سرچمه رود خانه خروشان تشیع ایرانی. در روی کفن خود نه نوشت که راه قدس از قادسیه میگذرد بلکه با کمال فروتنی سبد بافی در حین امارت مدائن ( امیر سبد باف و گاندی نخ ریس ) روی کفن خود نوشت : بدون توشه و دست خالی ( و عبور از دایره تنگ بردگی ) به پای آن حکیم کریم رسیدم و بدون توشه و دست خالی ( و گذر از دایره وسیع خلفا ) پا به درگاه آن حکیم کریم آسمانی خواهم نماد.
...
[مشاهده متن کامل]

پدرش یک دهقان ( ده خان ) و نگه دارنده آتش در آتشکده که مردم به هنگام صبح و ظهر و غروب مشعل خودرا با آن آتش روشن نموده و در خانه های رعیتی خود اجاق را برای پخت و پز روشن کنند ( گویا در آن عصر ها نه کبریتی و نه فندکی وجود داشته است که مردم شهر و روستا به سهولت بتوانند آتش ایجاد کنند. شاید آتشکده در اصل در کنار عبادتگاه نقش اداره برق و گاز امروز را بازی میکرده است، البته با تفاوت اینکه فقط اسباب احتراق را در اختیار محلات میگذاشته است ) روزی به او ماموریت میدهد که به قطعه زمینی که دارند، سر کشی کند و سرنوشت در بین راه افسار اسب اورا به سمت یک عبادت گاه مسیحی کج میکند و الا آخر. . . . .
امروز ما ایرانیان به عبادتگاه مسیحیان کلیسا می گوییم. بزرگان لغت ساز ایرانی چرا چنین کلمه ای را بر گزیده اند. به زبان انگلیسی :church : چرچ
و به زبان آلمانی که تقریبا مطابق اصالت لفظی آن است : Kirche : کیر چه یا کیر شه، نامیده میشود.
سلمان راه نمایمان.

در افغانستان، به آرایشگر سلمان یا سلمانی گویند.

بپرس