سرفه کردن، سلفیدن، عطسه کردن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
دوستان معنی تمام و کمالی ارائه کردند با احترام به تمام دوستان : معمولا به کسیکه باید پولی دهدمی گویند بسلف، زودتر بسلف تا کارت انجام شود و طرف چه راضی چه ناراضی باشد پولی را می سلفد و به این عمل سلفیدن می گویند.
پول دادن به کسی، هزینه کردن، چیزی به کسی دادن، دادن حق کسی به وی به گونه ای که دهنده راضی نباشد حتی اگر آن پول یا هزینه یا هر چیز دیگر از این قبیل حق مسلم طرف گیرنده باشد و حتی اگر دهنده کاملا به این موضوع،
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
آگاه باشد، به عنوان مثال ادای دین و قرض به گونه ای که شخص ادا کننده ی دین از این کار دل چرکین باشد
سُلفیدن: پرداخت پولی به اکراه. به اجبار دادنِ چیزی به کسی.
نمونه:هرکدام وقت سُلفیدنش هزار بهانه می تراشند. ( کلیدر ج۶ص۱۸۷۴ )
محمدجعفر نقوی
نمونه:هرکدام وقت سُلفیدنش هزار بهانه می تراشند. ( کلیدر ج۶ص۱۸۷۴ )
محمدجعفر نقوی
زورکی یا با ناخشنودی پولی رو به کسی پرداختن. . . .
هزینه کردن پولی از روی ناچاری و بی میلی یا رو در واسی