سلف

/salaf/

    predecessor
    ancestor
    core
    (self -) starter
    precursor

فارسی به انگلیسی

سلف خر سهام
bull

سلف خریدن
to buy in advance, to make a forward purchase

سلف دان
spittoon

سلف زدن
to press the starter button

سلف سرویس
self-service, buffet

سلف فروختن
short, to make a short sale

سلف فروشی
short sale

سلف فروشی کردن
short

مترادف ها

forefather (اسم)
جد، نیا، سلف

predecessor (اسم)
جد، سلف، اسبق

peeling (اسم)
قشر، پوست، پوست انداختن، سلف، پیلینگ

starter (اسم)
سلف، شروع کننده

پیشنهاد کاربران

پیش سلف فروش پیش فروش و نوعی مبایعه عرفی و شرعی حلال است اگر کفتر گلوی چاه گیری نشود و انصاف رعایت شود و قانون نویسان ما بجای کارمزد وام چرا مانند پنجاه سال پیش که واقعا عسرت وتنگدستی کشاورزان بود سبزوار
...
[مشاهده متن کامل]
که اولین شهرستان تجاری دارالمومنین که بعدا از اصفهان نصف جهان که مرکز استان بود در کشور رقابت داشت. و اکثر تجار از مومنین بودند چون پایه های ایمان شل شد انگار تجار نامدار شهرمان را صاعقه زد قشر کشاورز اگر حتی یک بیوه زن خوشه چین یک کیلو ادویه یا پنبه خوشه چینی کرده بود در کاروانسرا های تجاری که تعدادشان زیاد است مستقیم کالای خود را به تاجر میفروخت و محصول خرید و فروش سلفی نوعی وام بی بهره و حلال بود چون در بانک داری اسلامی آلوده به حرام شد قول قرآن عمل کرد و خداوند جلت اسمائه ریشه همه را زد پس خود سلف در پارسی پیش است دوبین سلفی دوربین پیش رو است و عکس سلفی غلط است سلف و اجمع ان اسلاف عربی است

Salaf ( forward sale )
واژه سلف
معادل ابجد 170
تعداد حروف 3
تلفظ self
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: self]
مختصات ( سَ لْ ) ( اِ. )
آواشناسی salaf
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
واژه سلف
معادل ابجد 170
تعداد حروف 3
تلفظ self
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: self]
مختصات ( سَ لْ ) ( اِ. )
آواشناسی salaf
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
در مورد سلف یا سیم پیچ هرچی فکر کردم چرا به سیم پیچ سلف میگن نفهمیدم به چه زبانی هست مثلا خازن از مخزن گرفته شده ولی سلف چطوری یعنی سیم پیچ نمیدانم با چه زبانی هست که درک کنم
معامله ای که
بهای جنس رو پیشکی بدن
و بعد مدتی
جنس رو تحویل بگیرین
سلف در لغت به معنی هر چیز متقدم است ، و لذا به نسلهاى پیشین سلف و به نسلهاى بعد از آنها خلف اطلاق می شود ، و به معاملاتی که به صورت پیش خرید انجام می گیرد نیز سلف می گویند چرا که قیمت آن قبلا پرداخته می شود .
سلف ، اصطلاحی هست که برای پیش فروش کردن محصولات کشاورزی ، باغی و حیوانات اهلی حلال گوشت به کار میرود . بدین شکل که صاحب مال نیازمند پول است اما فراورده یا محصولش مدتی طول میکشد تا قابل فروش باشد ، دلال یا وا م دهنده ، محصول آن فرد را نسبت به مدت زمان تحویل دادنش قیمت گذاری میکند و با قیمت پایین از نرخ معمول خرید میکند ، عامیانه ، فلانی گندم سلف کرده ینی پول نیاز داشته و گندمش رو پیش فروش کرده
...
[مشاهده متن کامل]

نکته ، کلمه سلف با صلف اشتباه نشود چوپ تلفظ هردو یکی هست و صلف معنای کاملا متفاوتی دارد . ( متکبر ، خودشیفته ، خود تعریف )

سلف: [ اصطلاح نظامی ] ظرفی استیل یا آلومینیومی به شکل سینی که دارای قسمت های زیر است: 1 - محل برنج، مستطیلی در سمت راست 2 - محل خورشت، مستطیلی در سمت چپ 3 - محل ماست، دایره ای شکل بــا گــودی کم در سمت چپ بالا 4 - محل قاشق و چنگال، مستطیلی با عرضه های خمیده در بالای محل برنج.
خریدن هر چیزی قبل از این که موعد آن فرا برسد. ( خریدن چیزی از قبل با مشخص کردن مدت و زمان تحویل )
مثلا خریدن محصولات کشاورزی قبل از این که محصول رسیده و موقع برداشت آن باشد.

بپرس