سقوط

/soqut/

    fall
    crash
    anticlimax
    collapse
    drop
    nose dive
    plump
    precipitation
    tumble
    fall(ing)

فارسی به انگلیسی

سقوط ازاد
free fall

سقوط تند و پیاپی
rain

سقوط جفن
ptosis

سقوط رحم
prolapsus (or prolapse) of the uterus, hysteroptosis

سقوط مارپیچ هواپیما
tailspin

سقوط هواپیما
air crash

سقوط کردن
drop, fall, plummet, sink, to fall, to crash

سقوط کردن از نظر ارزش
collapse

سقوط کردن از نظر نیرو
collapse

سقوط کردن هواپیما
crash

مترادف ها

drop (اسم)
اب نبات، افت، قطره، سقوط، چکه، افتادن، ژیگ، قطع مراوده، سرشک

decline (اسم)
کاهش، زوال، انحطاط، سقوط، فساد

downfall (اسم)
ریزش، افت، زوال، انحطاط، سقوط، بارش

fall (اسم)
پاییز، خزان، افت، ابشار، زوال، سقوط، فروکش، نزول، هبوط، افتادن

crash (اسم)
سر و صدا، سقوط، تصادم، سقوط کردن هواپیما، صدای بلند یا ناگهانی

collapse (اسم)
سقوط، فروریختگی، فروکش، اوار

chute (اسم)
ناودان یا مجرای سرازیر، زوال، شیب تند رودخانه، انحطاط، مخفف کلمه پاراشوت، سقوط

falling (اسم)
سقوط، فروریختگی، فروکش

crackup (اسم)
سقوط، درهم شکستگی

prolapse (اسم)
سقوط، پایین افتادگی

plumper (اسم)
شکست، سقوط، دروغ محض، فربه کننده، دروغ صرف

tailspin (اسم)
زوال، سقوط، گیجی و بیهوشی

پیشنهاد کاربران

برابر پارسی ان سرنگون شدن است.
سقوط گاهی به چمِ سرنگونی یک رژیم و حکومت هم به کار میره. مانند:
سرنگونی قاجار یا رژیم فئودالی فرانسه
فروپاشیدن امپراطوری
افتادن کاسه
ریختن برگ درختان
سقوط حق: ازبین رفتن حق است اسباب سقوط حق: عوامل و موجبات از بین رفتن و زوال حق است
از سریالهای نمایش خانگی
سقوط ( پادشاه )
One of the reasons for the downfall of the Shah was that he started to misbehave with America : یکی از دلایل سقوط شاه این بود که شروع کرد با آمریکا بداخلاقی کردن.
به عربی میشه یسقط حالا نمیدونم ریشه عربی داره یا نه چه بهتر سعی کنیم به کار نبریم از این واژگان که شکل و شمایل عربی دارن و ریشه عربی دارند
فِتاد
Rise and Fall: فَراز و فِتاد
اُفت، افتش
پرتاپ شدن به پایین
زَبیهیدَن.
افتادن از ارتفاع
واژگونی/ برافتادن فلان پادشاهی
سقوط میکند
پرت میشود
یا
بر می افتد
سقوط امپراتوری رم
بر افتادن فرمانروایی رم
سقوط: تنزل و از بین رفتن حق را گویند. [اصطلاح حقوق]
پایین رفتن
افتادن
پرت شدن یا پرت کردن
سقوط= پرت شدن ییا پرت کردن
متضاد هُبوط

از بین رفتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس