سقز

/saqqez/

    chewing gum
    persian turpentine

مترادف ها

chewing gum (اسم)
آدامس، سقز

turpentine (اسم)
سقز، تربانتین

galipot (اسم)
سقز، صمع کاج و صنوبر

terebinthina (اسم)
سقز

پیشنهاد کاربران

واژه ی �سقز� نمونه ای جالب از تطور زبانی در منطقه ایران و جنوب آسیاست که می توان آن را از منظر اوستایی، پهلوی و سانسکریت بررسی کرد. در ادامه، تحلیل دقیق تری از این واژه ارائه می شود:
- - -
...
[مشاهده متن کامل]

🔎 ریشه شناسی واژه �سقز�
واژه ی �سقز� نمونه ای جالب از تطور زبانی در منطقه ایران و جنوب آسیا است که مسیر آن از اوستایی و پهلوی تا فارسی امروز قابل پیگیری است.
فارسی میانه ( پهلوی )
در متون پهلوی واژه ای به صورت sakz / sakzā به معنای �صمغ� ثبت شده است. این واژه در متون دارویی و پزشکی پهلوی برای اشاره به صمغ های گیاهی کاربرد داشته است.
اوستایی
ریشه واژه به صورت sak - در اوستایی، به معنای �چسبیدن� یا �چسبنده� مرتبط است. پژوهشگران ایرانی و خارجی این واژه را با مفهوم صمغ و رزین مرتبط می دانند.
یونانی باستان
واژه های یونانی σάκκος ( sakkos ) یا σίκερα ( sikera ) برای مواد صمغی و نوشیدنی های گیاهی به کار می رفته اند. این موارد ممکن است نشان دهنده هم ریشه بودن یا اثر تبادلات فرهنگی میان ایران و یونان باستان باشد.
عربی
واژه �سَقِز� از فارسی میانه یا فارسی نو به عربی وارد شده و در منابع داروشناسی عربی قرون وسطی، از جمله آثار ابن بِطار، ثبت شده است.
- - -
📚 منابع معتبر
1. MacKenzie, D. N. – A Concise Pahlavi Dictionary. Oxford University Press, 1971.
توضیح مسیر تطور واژه ی sakz در پهلوی.
2. Bailey, H. W. – Dictionary of Khotan Saka. Cambridge University Press, 1979.
بررسی واژه های ایرانی شرقی و سَکایی مرتبط با صمغ.
3. Bartholomae, Christian – Altiranisches W�rterbuch. Reuther & Reichard, 1904–1920.
فرهنگ اوستایی و فارسی باستان؛ تحلیل ریشه های واژه های صمغی.
4. Nyberg, H. S. – A Manual of Pahlavi. Uppsala, 1938.
توضیح مسیر تطور واژه های پهلوی به فارسی نو.
5. Dehghan, Gharib – Farhang - e Farsi - ye Bastan ( فرهنگ فارسی باستان ) . Tehran, 2005.
تطبیق واژگان مرتبط با صمغ و بررسی ریشه های اوستایی و پهلوی.
6. Eilers, Wilhelm – مقالات ایران شناسی در حوزه داروشناسی و گیاهان.
بررسی تاریخی واژه های مربوط به صمغ ها و گیاهان در ایران باستان.
7. Encyclopaedia Iranica, مدخل Saghez / Resin.
تحلیل واژه از منظر اوستایی، پهلوی، فارسی و مسیر ورود به عربی و یونانی.
- - -

این شهر در سده های قبل از میلاد پایتخت حکومت ساکاها در فلات ایران و قبلتر مرکز حکومت مانایی ها بوده است. . . ساکا مخفف "ساغ کایا" هست. بنظرم بوده "ساغ کایاز" بعد شده "ساغ کایز" و بعد "ساغ کیز" و بعد "ساغیز" و بعد "سغیز" و درنهایت شده "سغز"
این شهر در کردستان امروزی که از مناطق مهم سکونت ""ساکاها"" در زمان مادها بوده ساکا مخفف "ساغ کایا" هست . و نام درست این شهر 👈 ساکز، سکز، سکایست و . . . بوده که بعد به مرور زمان شده سقز
سقز را منسوب به سکاها دانسته اند .
سکاهایی که در میانه درگیری مردم ماد و سکا در آنجا ماندگار شده اند.
سکازی؟
سقز یا سگز معنی آدامس می باشد و یک واژه اصیل ایرانی است با /گزش/ به معنی جویدن هم ریشه است منتها به دلیل تاثیرات زبان عربی در آوا های زبانهای ایرانی بعد از اسلام تلفظ واژگان با واج /ق/ بسیار از ادبیان
...
[مشاهده متن کامل]
ایرانی به اشتباه واژگانی که این واج را دارد را غیر فارسی پنداشته اند در صورتی که آوای /ق/ در اکثر گویش های زبانهای ایرانی باستان و امروزین وجود دارد .

سقز گلمه ای تورکی است که در اصل ساققیز می باشد و به معنی ماده ای لزج وچسبناک است دیوان الغات تورکی لغتنامه شاهمرسی لغتنامه دهخدا
سقز در زبان ترکی نام گل ادامس هست
سقز. [ س َق ْ ق ِ ] ( اِ ) اسم ترکی علک البطم است. ( تحفه حکیم مؤمن ) . از جنگلهای پشت کوه به دست می آید و بر سه قسم است : سفید، زرد، سیاه. این ماده جزء نباتات جمعی محسوب میشود و شیره ای است که از درخت ون گرفته
تمام ایلات و طوایف شهر به گویشی از زبان کردی مابین اردلانی و موکریانی صحبت میکنند که طایفه کردتبار تیلکو هم از این قاعده مستثنی نیست
تفرقه ننداز کاربر !
قندران - قندرون - شهر کردستان
سقز : تازی شده " سکازی " پارسی است که به معنای زیستگاه سکاها و از نام قوم سکاهای آریایی نژاد و باشندگان شمال ایران باستان گرفته شده که در روزگار هخامنشیان به سوی خاور و باختر ایران سرازیر و پس از زدو خورد
...
[مشاهده متن کامل]
با ارتش ایران فرمانبردار داریوش بزرگ شدند و شهرهای بسیاری را پدید آوردند که سکازی یکی از آنها می باشد و امروزه استان سیستان در ایران و نیمروز در افغانستان زیستگاه آنان است.

صمغ درخت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)