سفید

/sefid/

    blank
    blankly
    light
    white
    silver
    snowy
    [adj.] white
    fair
    [n. mus.] minim
    gray

فارسی به انگلیسی

سفید از شدت گرما
white-hot

سفید پوست
caucasoid, belonging to the white race

سفید پوست جاهل و بی چیز
poor white

سفید پوست هلندی نیا
afrikaner

سفید پوستی
white

سفید چشم
impudent

سفید رنگ
white

سفید سریش
asphodel

سفید سفید
lily-white, snow-white

سفید شدگی
whitening

سفید شدن
blanch, blench, whiten, to turn white or grey

سفید شدن مو
gray

سفید ضد سیاه است
white is the opposite of black

سفید گذاشتن
to leave blank

سفید مانند برف
snow-white

سفید مایل به خاکستری
off- white

سفید مایل به زرد
white, off- white

سفید و زیبا
lily

سفید و سیاه
pepper-and-salt

سفید کاری کردن
to plaster with gatch

مترادف ها

gray (صفت)
بی رنگ، پیر، کهنه، باستانی، خاکستری، سفید، سفید مایل به خاکستری، سفید شونده، رو به سفیدی رونده، بد بخت

hoary (صفت)
سالخورده، کهن، سفید، سفید مایل به خاکستری

blank (صفت)
پوچ، سفید، نانوشته

white (صفت)
سفید، خنگ

silvery (صفت)
براق، سفید، صاف، نقره فام، سیمین

snowy (صفت)
سفید، برفی، پوشیده از برف، سفید همچون برف

پیشنهاد کاربران

در لری بختیاری
اسپی، اسپه، اسپهد، زال، سمند، اَلَوس، گَچک، نیلَ:سفید
ابیض
واژه سفید
معادل ابجد 154
تعداد حروف 4
تلفظ sefid
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: spēt، مقابلِ سیاه] ‹اسفید، اسپید، سپید›
مختصات ( کن . )
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی عمید
سفید در لری پیسَه گفته میشود
پیسه یعنی همانند پی ( پیه، چربی حیوانی ) و منظور رنگ پیه است که سفید است.
پیسه از دو بخش تشکیل شده استبخش اول پی که همان پیه و چربی حیوانی است و بخش دوم سَه است که همان سا است و پسوند شباهت است.
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه سپید یا سپی و سفید تغییر شکل یافته پیسَه است ودر این کلمات پسوند سا به پیشوند تبدیل شده و قبل پیهآمده است.

#سفید
درست آن سپید است
واژه سپید از ریشه آریایی *śwayt�s سویتس است.
این واژه در دوره اوستا به ریخت spaēta سپیتا بوده است.
این واژه از ایران به هند رفته و به ریخت. svetah سویتا و به اروپا رفته و به ریخت kweid در آمده است.
...
[مشاهده متن کامل]

امروزه این واژه به ریخت white در انگلیسی و Wei� در آلمانی و در ژاپنی Japanese:�ホワイト� ( howaito )
گویند.
@aryairan. ایتا
ایران سرزمین نیک زادگان
https://www. etymonline. com/word/white#etymonline_v_50122

در لری بختیاری
سپید / سفید: اِسپِهد، اِسپِد، اِسپی
در پارسی میانه ابتدای هر نامی معمولا الف گذاشته میشود مانند
اسوار= سوار
اسپید= سپید یا سفید
اشکست= شکست
اشکاف= شکاف
اشتر= شتر
داداشت سفیده تو چرا سیاهی؟ & سیاه ها مثل تو نمیرند الهی! ( کتاب کهنه های همیشه نو )
بیاض. . . .
سفید یک واژه ایرانی است
در کردی اوستایی ( کرمانجی ) . . . اسپی ، sp�
پارسی. . . . . سپید
در اصل اسپی بوده و از مادی ( کردی ) به پارسی رسیده ولی در کل ایرانی است . . .
در لهجه یا گویش لری لرستانی هم اسپی گفته میشود چون یه درصد خیلی زیادی از کردی وارد لرستانی شده مانند ایواره. کله شیر. اسپی. ژار ( فقیر ) . و خیلی کلمات دیگر. . . البته بیشتر محققان قوم شناسی ایرانیکا و کتب تاریخ اعراب مسلمان و دهخدا وشرف نامه بدلیسی وشرق شناسیه امریکا لرهای لرستان را کرد جنوبی مینامند
...
[مشاهده متن کامل]

ولی محققان ایرانی بعد از انقلاب بجز طوایف ( ( ( بیرانوند. باجولوند ( سکوند دالوند ) دلفان و سلسله وعبدولیو چگینی ) ) ) که بجز چگینی که لر زبان است را لر میدانند . . . یعنی طوایف بالا کرد هستند و باقی لرهای ساکن لرستان و شمال خوزستان را لر میدانند. . . بعضی اکیپ های همین دسته لر را در حقیقت بختیاری میدانند

امین جان گویش لری بختیاری یک لهجه از پارسی است به گونه ای که اگر یک بختیاری صحبت کند یک تهرانی یا اصفهانی بیش از نود و پنج درصد را متوجه میشود
" بنام خدا "
دیکر واژه های به ارث رسیده از پارسی میانه به ما در فرهنگ و گویش محلی لری ( کهگیلویه .
به مانند ؛
اسبیر = سفید
اشکس = شکست
اشنفت= شنید
اشکم = شکم

" بنام خدا "
در گفتمان و گویش محلی لری ( کهگیلویه )
بجای واژه سفید بصورت خیلی محدود در چند روستا ، که دیگه متاسفانه نسل امروزی استفاده نمی کنن ،
واژه جالب و بهتر بگوئیم جان سخت " اسبیر " بکار برده میشه .
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه چند هزار ساله یک راست ، بی تکلف و بی حرف و حدیث ما را به اجدادمان در زبان و زمان پهلوی یا پارسی میانه متصل می کند .
زبان پهلوی یا پارسی میانه نزدیک به یک هزار سال زبان دو سلسله از خاندان ایرانی ساسانی و اشکانی بوده .

الأبیض
سفید به ترکی: آق ، آغ ، بیاض
در کردی ( ( چرمگ ) ) هم میشه
رنگ پریده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس