malign
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
سعایت، تهمت یا افترا
پیشنهاد کاربران
سعایت. [ س ِ ی َ ] ( ع مص ) سعایة : طرفه آنکه افاضل و مردمان هنرمند از سعایت و سطبر ایشان در رنجند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 415 ) . ابوالحسن بن سیمجور عزل خویش از امارت خویش بسعایت او نسبت کرد. ( ترجمه ٔتاریخ یمینی ) . || خراج و باج گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . || پاره ای از بهای خود دادن مکاتب بجهت آزادی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) .
... [مشاهده متن کامل]
سعایة. [ س ِ ی َ ] ( ع مص ) غمازی و بدی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) . غمازی و بدگویی. ( غیاث اللغات ) . رجوع به سعایت شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
سعایة. [ س ِ ی َ ] ( ع مص ) غمازی و بدی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) . غمازی و بدگویی. ( غیاث اللغات ) . رجوع به سعایت شود.
منبع. لغت نامه دهخدا
نـــمـــامــی
در باره او ( حلاج ) سعایت کردند که تازیانه خورد. تاریخ طبرى جلد١٦
سخن چینی