سزا دادن


    retaliate
    return
    to remunerate or punish duly

مترادف ها

punish (فعل)
تنبیه کردن، مجازات کردن، کیفر دادن، ادب کردن، گوشمال دادن، سزا دادن

reward (فعل)
پاداش دادن، عوض دادن، سزا دادن، اجر دادن

remunerate (فعل)
ترقی کردن، پاداش دادن، تاوان دادن، سزا دادن، یاداش دادن به

requite (فعل)
جبران کردن، پاداش دادن، تاوان دادن، سزا دادن

پیشنهاد کاربران

سزا دادن ، مجازات کردن ، عقوبت کردن
جزا کردن. [ ج َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پاداش نیک یا بد دادن :
کس جهان رابه بقا تهمت بیهوده نکرد
که جهان جز بفنا کرد مکافات و جزاش.
ناصرخسرو.
جزا دادن
کیفر دادن

بپرس