glue
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
چسب، خمیر، نوعی شیرینی، سریش، گل یا خمیر
چسب، غرا، سریشم، سریش، چیز چسبناک
سریش، چسب نشاسته ای
پیشنهاد کاربران
سرشت بن گذشته است
سریش بن کنونی
می سرشتم
می سریشم
به معنی چسباندن و خمیر کردن
سریش بن کنونی
می سرشتم
می سریشم
به معنی چسباندن و خمیر کردن
سریش: در سنسکریت: صریش śrish ( چسبیدن ) ؛ در اوستایی: سریشه srisha ( چسبیدن ) ؛ پارتی: sreshishn؛ ( چسبانندگی ) مانوی: سِریشن serishn ( چسب ) . این که امروزه سیریش خوانده می شود و سریش نوشته می شود، برای نگهداری نگارش نخستین آن است که در زبان های باستانی سریش بوده است.
چسب گیاهی
سریش همان سرشم و سرشته= خمیر است و سریش را چون سریشنی است سریش و سرشم گویند
واژه ( سریش ) ریشه اوستایی دارد؛ چنانکه در رویه 1491 از نبیگ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:
( همچنین واژه سیریش در زبانِ روزمره )

( همچنین واژه سیریش در زبانِ روزمره )

پت
یعنی کسی که همش به آدم آویزونه
با سیریش دواملایی است - آویزون!