دیکشنری
مترجم
بپرس
سرکوبی
/sarkubi/
clampdown
subjection
suffocation
suppression
repression
(severe)punishment
دنبال کنید
فارسی به انگلیسی
سرکوبی احساسات
constraint
سرکوبی کردن
to punish, to suppress, to crush
مترادف ها
squelch
(اسم)
سرکوبی
repression
(اسم)
سرکوبی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها