سرکه کلمه ای ترکی است و ارتباطی به زبان دری و مغولی ندارد. کسانی که با طعنه زدن به زبان مغولی ادعا دارند این کلمه فارسی ایت بدانند که زبانی بنام فارسی وجود خارجی ندارد و دری می باشد و بجای کینه ورزیدن علمی صحبت کنیم بهتر است.
یادمان باشد ترکی هنر است
سرکه واژه ای فارسی است و ارتباطی به سرکا در زبان مغولی و به معنای تخم شپش ندارد .
سرکه کلمه ای تورکی است
کلمات زبان دری اصولا مختوم به "ه" نمیشوند مگر این که خلاف آن ثابت شود
کلماتی مثل لاشه ، آواره ، تلیشه ، دکه ، لکه ، سرمه ، چمباتمه ، دگمه ، دلمه ، قیمه ، قورمه ، خامه ، گزمه ، کته ، اشکنه ، کلوچه ، یاوه ، چلچله و تپانچه ، تیشه و دشنه و . . . تورکی هستند
... [مشاهده متن کامل]
مرحوم شیخ محمود کاشغرلی در کتاب شریف دیوان لغات الترک ، کلمه سرکه رو تورکی معرفی کرده است
اصل این کلمه در زبان تورکی سیرکه است.
در کتابی که صد سال بیشتر نیست پیدا شده! و نهصد سال گم بوده دنبال نمونه و گواه گشتن کاری بس پرخطا و لغزش است،
یابندگان یا شاید بهتر باشد بگوییم جور کنندگانِ کتابی که آن را دیوان لغات الترک نامیدند نخست برای ابهامات آن روشنگری کرده ازجمله اینکه بگویند این دیوان در آن صدها سال ناپدید بودن دقیقا کجا بوده یعنی در چه شرایط محیطی و امنیتی به سر می برده که این چنین سالم و دست نخورده و بی کم وکاست به دست ایشان رسیده یا چه کسانی در گذر نسلها با دقت از این یادگار ارزشمند نگهداری می کرده اند که توانسته صدها سال از دست نم و رطوبت و سرماگرما و آتش سوزی ها بگریزد و نوش جان موش و موریانه نگردد؟ بازیچه ی دست کودکان نشده، برگ برگش سر از دکان بقالی و عطاری در نیاورد؟ و پرسش های دیگر،
... [مشاهده متن کامل]
اما شگفت است در این صدها سال چرا هیچ یک از آن نگهبانان دلسوز و فرزانه که قدر این یادگار پر ارج را می دانستند همت نمی کردند چند تایی نسخه های دیگر نیز از آن فراهم کنند و به دیگر سرزمین های ترک بفرستند و آنها را از این چشمه پرفیض بهره مند سازند و یاد و خاطره روانشاد کاشغرلی!!! را هم زنده نگه دارند.
دستکم دو سه تا اثر پاره پوره از آن در جاهای دیگر هم پیدا می شد و پشتوانه یکدگر می گردید نه اینکه تنها یکی و آن هم اینقدر کامل در هشت جلد همگی از صفحه اول تا صفحه آخر سالم و تمیز، نه پارگی، نه پاک شدگی، نه پوسیدگی انگار خود همین صد سال پیش نوشته شده!!! و چون در این صد ساله به خوبی در موزه نگهداری شده پس سالم و هلو به دست ادب دوستان رسیده!
تا هنگامی که این نشانه های پرسشی و چالش برانگیزانه از روی این کتاب برداشته نشود نمونه گیری یا دلیل آوری از آن یک خودفریبیِ کودکانه بیش نیست.
اقای فرتاش ، هرکسی حقیقت رو بگه پانترک نمیشه اون کتاب هم کاملا معتبره. اما درمورد زبان پهلوی ایا واقعا اسنادی هست که همچین زبانی وجود داشته؟
سرکه، در زبان لری و لکی و کردی به سر شدن ، خواب آلود و کو هوش شدن میاد، خطر ناکه = خطر نکن
سِک، خَلّ
کلمه Su کلمه ای چینی است که وارد تُرکی شده
واژه ( سرکه ) واژه ای پارسی و ایرانی است؛
( دیوان لغاتِ ترک یک کتاب جعلی در راستای پانمغولیسم است، واژه سرکه هم سوتی و گافی است که در آن کتاب جعلی آمده است. ) آنهم واژه ای از هفت سین نوروزِ ما.
واژه سرکه در زبان پهلوی به دیسه یِ ( سیک ( سک ) ) بوده است. چنانکه در رویه 75 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
... [مشاهده متن کامل] سرکه یک واژه پارسی است در شاهنامه فردوسی نیز به آن اشاره شده است و در هفت سین از آن بهره گرفته می شود و این واژه در گویش های گوناگون زبان پارسی نیز بکار می رود. همچنین آمیختگی دو واژه سرکه و انگبین، واژه
... [مشاهده متن کامل] سکنجبین ساخته می شود و همین واژه سکنجبین در رساله پورسینا بچشم می خورد. همین واژه سرکه به زبان عربی راه یافته و به شکل سِکر، واگویی و تلفظ می شود. دیوان لغاتی که کاربر بالا به آن اشاره می کند در سده 466 هجری قمری نوشته شده و گویا اشاره کاربر بالا به رویه 68 از ترجمه محمدزاده صدیق است و از همکنشی و تعامل واژگان سخن به میان آمده و از دید بُنواژه شناسی بررسی نکرده تا روشن شود این واژه از چه زبانی به زبان دیگری راه یافته است.
سرکه در اصل Sirkə واژه ای ترکی است. منبع: "دیوان لغات الترک" شیخ محمود بن حسین کاشغری
سِر، به معنی بی حس شدن است ، که هم به معنی کم و سبک است.
سرکه ، بی حس کننده ضعیف
خل، سک
سک
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)