سرپرست

/sarparast/

    administrator
    boss
    caretaker
    chaperon
    chaperone
    head
    commissioner
    custodian
    director
    guardian
    headman
    mistress
    old man
    overseer
    presider
    provost
    superintendent
    supervisor
    tutelary
    ward
    warden
    person in charge

فارسی به انگلیسی

سرپرست املاک
bailiff

سرپرست امور ورزشی
coach

سرپرست انتخابات برزن
returning officer

سرپرست پیشاهنگان
scoutmaster

سرپرست تشریفات
emcee

سرپرست جشن
master of ceremonies

سرپرست خانواده
householder

سرپرست خوابگاه
landlady

سرپرست دختران خانه
duenna

سرپرست در برخی بنیادهای کلیسای کاتولیک
minister

سرپرست دیر و سازمان های مذهبی
superior

سرپرست شکارگاه
game warden

سرپرست صغیران
trustee

سرپرست صومعه
abbess

سرپرست فاقد اختیارات کافی
straw boss

سرپرست فروشندگان
floorwalker

سرپرست گروهی کارگر
ganger

سرپرست مراسم
master of ceremonies

سرپرست مشق صف جمع
drillmaster

سرپرست موزه
curator

مترادف ها

protector (اسم)
پشتیبان، حامی، سرپرست، نگهدار، قیم، مستحفظ، سپردار، نیکدار

administrator (اسم)
مدیر، سرپرست، مدیر تصفیه، رئیس، فرم دار، وصی و مجری

supervisor (اسم)
سرپرست، ناظر، مباشر، برنگر

caretaker (اسم)
سرپرست، سرایدار، مستحفظ

superintendent (اسم)
مدیر، سرپرست، رئیس، ناظر، متصدی، مباشر

warden (اسم)
سرپرست، رئیس، ناظر، متصدی، نگهبان، بازرس، قراول، زوار، والی

attendant (اسم)
سرپرست، همراه، ملازم

overseer (اسم)
سرپرست، ناظر، متصدی، مباشر

headman (اسم)
سرپرست، سالار، رئیس، پیشوا، سر عمله

hierarch (اسم)
سرپرست، شیخ، رئیس روحانی، سرکشیش، اسقف بزرگ، شیخ قبله

symposiarch (اسم)
سرپرست، کسی که جلسه ای را اداره میکند

پیشنهاد کاربران

رئیس و کسیکه بالاترین مقام است
باسلام ازسرپرست شبکه سوال دارم .
acting managing director
صاحب ولایت . [ ح ِ وِ ی َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) پیر. مرشد. ولی : کسی را که نزدیک ظنت بدوست چه دانی که صاحب ولایت خود اوست . سعدی .
دایه
قیم. . . . ولی. . . . رییس. . . . . مسئول. . . . .
خلیفه
لهجه و گویش تهرانی
سرکارگر ( نانوائی و قنادی و . . . ) ، سرپرست شاگردان ( قهوه خانه، مدرسه )
supervisor
( مدیریت ) شخصی که بر کار عده ای از کارکنان نظارت دارد و ارتباط بین مدیریت سازمان و کارکنان را برقرار می نماید
قیم، سرور، مدیر، کفیل، مباشر، متولی، وصی، ولی، متصدی، مسئول، بزرگ، پیشوا، رئیس
رئیس
Attendant
ولی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس