" سرویس ":" سازمان ".
سازمان به کار برده شود ونه هرگز سرویس.
" دست ":سرویس؛یک دست استکان. یک دست پوشاک. یک دست چینی. یک دست زر.
چینی:چیدنی.
زدن؛
۱ - مسافر زدم، سرویس زدم۲ - غذاخوردم ( زدم ) ، سلف سرویس. ۳ - سرویس کردم ( زدم ) . ۴ - سرویس تمام . دستم را زدم.
واژه سرویس
معادل ابجد 336
تعداد حروف 5
تلفظ servis
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [فرانسوی: service]
مختصات ( عا. )
آواشناسی servis
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژه نامه آزاد
واژگان مترادف و متضاد
سِرو، serv واژه ای فرانسوی برای اولین ضربه به توپ در بازی هایی مثل تنیس، والیبال و. . . . بکار میره بطوری که توپ از روی تور رد شود.
سرو زدن، سرویس زدن.
سامانه خبری برای ترکیب �سرویس خبری�
دستگاه
بسته به مانش واژه ی از ریشه لاتینی �سرویس� در هر گزاره، می توان واژه ی �دستگاه� را در بسیاری باره ها جایگزین آن نمود. نمونه:
بنا بر گزارش �گلف نیوز�، دستگاه ( �سرویس� ) امنیتیِ �وزارت جنگ یانکی ها�، مرغی را در ساختمان کانون فرماندهی آن وزارتخانه ( �پنتاگون� ) یافته که چگونگی گذار آن از برابرِ نگهبانان و اندر آمدنش هنوز روشن نیست.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2022/02/blog - post_3. html
نمونه ای دیگر:
دستگاه کاریاریِ ( سرویس خدماتی ) این نهاد، نیازمند بازنگری است.
پَرخیز = خدمت، سرویس
پَرخیزیدن = خدمت رسانی کردن، سرویس دادن
بن مایه: A word list of Manichean middle Persian and Parthian, by Marry Boyce
#پارسی دوست
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
... [مشاهده متن کامل]
پرخیز از دیدگاه ریشه شناختی گویا می شود: پیرامون چیزی یا کسی جست و خیز کردن. انگار که بخواهیم با پیرامون کسی بودن به او نیکی و خوبی برسانیم یا کاری برایش انجام دهیم.
در پارسی کنونی نیز اگر پرنگری کرده باشید، �دورت بگردم� تقریبا همچین معنایی دارد.
سرویس:[ اصطلاح پینگ پنگ ] اولین ضربه به توپ در شروع بازی سرویس نام دارد.
سرویس: [اصطلاح بدمینتون]ضربه ای است که بازی با آن به جریان می افتد که بر سه نوع می باشد: سرویس بلند ، سرویس کوتاه و سرویس تیز
در پهلوی " زاوری ، پرستک " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
زاوریدن = سرویس دادن ، ارائه خدمت
خودزاوری - سلف سرویس
خدمت، خدمات. در ارتش و پادگانها به معنای دستشوئی و آبریزگاه نیز کار رود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)