- سر و بن ؛ سر و ته. اول و آخر : دل منه بر عشوه های آسمان زیرا که هست بی سر و بن کارهای آسمان چون آسمان. خاقانی. عروسی بکر بین باتخت وباتاج سر و بن بسته در توحید معراج. نظامی. همچنان پیاده در کوهها و بیابانها بی سر و بن می گشت و بر گناهان خود نوحه میکرد تا به مرو رسید. ( تذکرة الاولیاء عطار ) . ... [مشاهده متن کامل]
سخن را سر است ای خردمند و بن میاور سخن در میان سخن. سعدی.