سرمازده

/sarmAzade/

    frost-bitten
    nipped by cold

فارسی به انگلیسی

سرمازده کردن
freeze, frostbite

مترادف ها

frozen (صفت)
محکم، بسته، سرمازده، یخ زده، منجمد یا یخ زده، بی حرکت، بدون ترقی، غیر قابل پرداخت تاانقضا مدت

frostbitten (صفت)
سرمازده

nipped (صفت)
سرمازده

پیشنهاد کاربران

بپرس