سرفه

/sorfe/

    cough
    cough(ing)

فارسی به انگلیسی

سرفه خشک کردن
hack

سرفه کردن
cough, to cough

سرفه کردن برای جلب توجه
hem

مترادف ها

cough (اسم)
جرقه، سرفه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

سرفهسرفهسرفهسرفهسرفهسرفه
در زبان لکی : قُتَه
در گویش خمین کوعِ
به زبان سنگسری
کولَش kolesh
سرفه خشک. . . . خوشکه کولش khoshekeh kolesh
سرفه خلط دار . . . . خلد دار کولش kheledar kolesh
churchyard cough ( n. ) ( also churchyarder, graveyarder ) [both the likelihood of death and burial and the reputation of churchyards as centres of disease]
a particularly bad cough, which is likely to lead to the sufferer’s death.
کُهیدن در فارسی: سرفه کردن
که که زدن، کهه زدن
در ملایر کُته و کُخه استفاده میشود
در لری بختیاری
سرفه: کُفِه
سرفه کردن: کُفنیدِن
در گویش لارستانی: کُک Kok
سرفه
در گیلکی: خوفِه Xufe
در کردی: کوخ Kux
در لری: کُفِه Kofe
که با Cough در انگلیسی همریشه اند.
سرفه از سیگار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس