speed (فعل)سرعت گرفتن، کامیاب بودن، با سرعت راندن، شانس خوب داشتنpick up (فعل)بهبودی یافتن، چیدن، برداشتن، بلند کردن، سرعت گرفتنrace (فعل)مسابقه دادن، بسرعت رفتن، دویدن، سرعت گرفتن
accelerateTo speed up: سرعت دادن، سرعت گرفتنThe World Bank aims to speed up the disbursement of loans بانک جهانی در نظر دارد تا روند وام دهی را سرعت ببخشدسریع تر شدنتند شدنشتاب گرفتن+ عکس و لینک