سرشکن کردن


    apportion
    average
    prorate
    to distribute pro rata
    to prorate

مترادف ها

prorate (فعل)
سرشکن کردن، به نسبت تقسیم کردن

پیشنهاد کاربران

سرشکن کردن ؛ خرجی یا زیانی را سرانه قسمت کردن. توزیع. رجوع به سرشکن شود.